2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
شرح نامه 53 نهج البلاغه جلسه 2
کد خبر: ٥٥٩ تاریخ انتشار: ٠٣ اسفند ١٣٩٣ - ٢٣:٠١ تعداد بازدید: 2205
صفحه نخست » سایر دروس - تفسیر نهج البلاغه » سایر دروس
شرح نامه 53 نهج البلاغه جلسه 2
شرح نامه 53 نهج البلاغه جلسه 2

شرح نامه 53 نهج البلاغه جلسه 2

Get the Flash Player to see this player

جلسه اول:

جلسه دوم:

 

نکات مهم این بخش:

1 اهمیت نامه مزبور در دستگاه مدیریت:

شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 6 - ص 72 - 73

قال إبراهيم بن سعد الثقفي : فحدثني عبد الله بن محمد بن عثمان عن علي بن محمد بن أبي سيف ، عن أصحابه ، أن عليا لما كتب إلى محمد بن أبي بكر هذا الكتاب ، كان ينظر فيه ويتأدب بأدبه ، فلما ظهر عليه عمرو بن العاص وقتله ، أخذ كتبه أجمع ، فبعث بها إلى معاوية ، فكان معاوية ينظر في هذا الكتاب ويتعجب منه ، فقال الوليد بن عقبة ، وهو عند معاوية ، وقد رأى إعجابه به : مر بهذه الأحاديث أن تحرق ، فقال معاوية ، مه ، لا رأى لك ! فقال الوليد : أفمن الرأي أن يعلم الناس أن أحاديث أبى تراب عندك تتعلم منها ! قال معاوية : ويحك ! أتأمرني أن أحرق علما مثل هذا ! والله ما سمعت بعلم هو أجمع منه ولا أحكم فقال الوليد : إن كنت تعجب من علمه وقضائه فعلام تقاتله ! فقال : لولا أن أبا تراب قتل عثمان ثم أفتانا لأخذنا عنه . ثم سكت هنيهة ، ثم نظر إلى جلسائه فقال : إنا لا نقول : إن هذه من كتب علي بن أبي طالب عليه السلام ، ولكن نقول : هذه من كتب أبى بكر الصديق ، كانت عند ابنه محمد فنحن ننظر فيها ، ونأخذ منها . قال : فلم تزل تلك الكتب في خزائن بنى محمد فنحن ننظر فيها ، ونأخذ منها . قال : فلم تزل تلك الكتب في خزائن بنى أمية حتى ولى عمر بن عبد العزيز ، فهو الذي أظهر أنها من أحاديث علي بن أبي طالب عليه السلام . × × × قلت : الأليق أن يكون الكتاب الذي كان معاوية ينظر فيه ويعجب منه ، > صفحه 73 < ويفتى به ويقضى بقضاياه وأحكامه هو عهد علي عليه السلام إلى الأشتر ، فإنه نسيج وحده ، ومنه تعلم الناس الآداب والقضايا والاحكام والسياسة ، وهذا العهد صار إلى معاوية لما سم الأشتر ومات قبل وصوله إلى مصر ، فكان ينظر فيه ويعجب منه ، وحقيق من مثله أن يقتنى في خزائن الملوك . قال إبراهيم : فلما بلغ عليا عليه السلام أن ذلك الكتاب صار إلى معاوية ، اشتد عليه حزنا ،

 

2 -  رابطه عبودیت و مدیریت:

س) چرا از دیدگاه امام علی(ع) رابطه عمیقی میان عبادت و حکومت و یا مدیریت وجوددارد؟

پاسخ به این پرسش را بایستی این گونه گفت که اصل حکومت در اولین بار و بالاصاله حق خداوند است و هیچ کس دیگری حق حکومت ندارد مگر اینکه حق حکومت به وی واگذار شود و حتی در باره پیامبر اسلام و امامان معصوم نیز همین گونه است یعنی بدون واگذاری حق حکومت ندارند.

و پر واضح است که میان محل انتقال و مرکز دریافت باید به نوعی سنخیت و رابطه برقرار باشد تا قابلیت دریافت را پیدا کند از این رو بهترین نوع رابطه با مرکز انتقال حق حکومت همان عبادت و بندگی خدای عزوجل است.

 

و بعلاوه اینکه حاکم و مدیر زمانی می تواند وظیف الهی را بوجود آورد و انجام دهد که خداوند ار فراموش نکند و همین مساله در بیان علتن عبادت وارد شده است.

امام رضا(ع) فرمود»:

لئلا یکونوا ناسین لذکره و لاتارکین لادبه و لا لاهین عن امره و نهیه ......

 

سایر ارتباطات عبادت و مدیریت:

ميزان الحكمة - محمد الريشهري - ج 3 - ص 1797 - 1798

عبادت و معرفت:

 ( 6 ) . - الإمام الرضا ( عليه السلام ) : أول عبادة الله معرفته ، وأصل معرفة الله توحيده.

 

توجه تمام بنده به خداوند:

حقيقة العبودية - الإمام الصادق ( عليه السلام ) - لما سئل عن حقيقة العبودية - : ثلاثة أشياء : أن لا يرى العبد لنفسه فيما خوله الله إليه ملكا ، لان العبيد لا يكون لهم ملك ، يرون المال مال الله يضعونه حيث أمرهم الله تعالى به ، ولا يدبر العبد لنفسه تدبيرا ، وجملة اشتغاله فيما أمره الله تعالى به ونهاه عنه . . . فهذا أول درجة المتقين.

 

رابطه بندگی و کمال:  دور العبادة في التكامل

 

( وما خلقت الجن والإنس إلا ليعبدون ).

روي أن الله تعالى يقول في بعض كتبه : يا بن آدم ! أنا حي لا أموت ، أطعني فيما أمرتك حتى أجعلك حيا لا تموت ، يا بن آدم ! أنا أقول للشئ : كن فيكون ، أطعني فيما أمرتك أجعلك تقول للشئ : كن فيكون.

 

رابطه عبادت و علم و دانش:

رابطه عبادت و اخلاق:

ميزان الحكمة - محمد الريشهري - ج 3 - ص 1801 - 1802

أفضل العبادة - الإمام الصادق ( عليه السلام ) : أفضل العبادة العلم بالله والتواضع له ( 10 )

 

رابطه عبادت و پاکدامنی:

5 ) . - الإمام الباقر ( عليه السلام ) : ما عبد الله بشئ أفضل من عفة بطن وفرج.

 

 

کلیات مربوط به مدیریت و حکومت:

 

 

-  و من كتاب له‏عليه السلام كتبه للأشتر النخعي لما ولاه على مصر و أعمالها حين اضطرب أمر أميرها محمد بن أبي بكر، و هو أطول عهد كتبه و أجمعه للمحاسن.

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مَالِكَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ

 نهج‏البلاغة ص : 427

 فِي عَهْدِهِ إِلَيْهِ حِينَ وَلَّاهُ مِصْرَ جِبَايَةَ خَرَاجِهَا وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِهَا أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ إِيْثَارِ طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِي كِتَابِهِ مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ الَّتِي لا يَسْعَدُ أَحَدٌ إِلَّا  وَ لا يَشْقَى إِلَّا مَعَ جُحُودِهَا وَ إِضَاعَتِهَا وَ أَنْ يَنْصُرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَإِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ تَكَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ وَ إِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّهُ وَ أَمَرَهُ أَنْ يَكْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَوَاتِ وَ يَزَعَهَا عِنْدَ الْجَمَحَاتِ فَإِنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ اللَّهُ

 

ضرورت نیاز به جکومت در جامعه:

امام علی(ع) فرمود: لابد للناس من امیر بر او فاجر یعمل فی امرته المومن و یستمتع فیها الکافر.

تفاوت مديريت اسلامي و غيراسلامي.

مديريت با نگاه اسلامي جدا از مقوله هدف، به چگونگي تحقق آن و تعالي انسان ها نيز توجه مي کند و اين امري بيش از آن است که در مديريت غربي مورد نظر است. بر اين اساس برخي از مهم ترين زمينه هاي تفاوت مديريت اسلامي و غيراسلامي عبارت است از:

۱ - نگرش به دنيا و آخرت: در اسلام آخرت ادامه حيات دنيوي محسوب مي شود ليکن اصالت دادن به دنيا و محبوب و مقدم داشتن آن مذموم شمرده مي شود.

۲ - ارزش هاي اسلام: مديريت اسلامي بر مبناي ارزش هاي الهي، زمينه هاي تعالي انسان را فراهم مي آورد. اين امر چه در سطح مديريت جامعه اسلامي و چه در سطح مديريت سازماني مصداق دارد. (اين امر مغايرتي با به کارگيري اصولي که در مديريت از نظر صاحب نظران غربي مورد توجه است، ندارد).

۳ - توجه به انسان: مديريت اسلامي در سطحي بالاتر از مديريت غربي به مسائل مديريت و محور آن (انسان) توجه دارد. مديريت غربي بيشتر به روش ها و فنون مديريتي پرداخته است، مديريت اسلامي ضمن توجه به اين موارد، به انسان نيز توجه خاص دارد.

۴ - مباني مديريت اسلامي: رويکردهاي جديد مديريت به ارزش هاي انساني و اخلاقي توجه روزافزوني يافته است. مواردي مثل صداقت، تعهد، عدالت و... که در اسلام مباني اساسي در روابط رهبران و پيروان است، به تازگي مورد توجه صاحب نظران علوم مديريت در غرب قرار گرفته است.

تفاوت مديريت اسلامي و غير اسلامي :
براي درک بهتر وجه تمايز مديريت اسلامي بايد تفاوت اين سبک مديريتي را با ساير سبکها مورد بررسي قرار داد. نگرش مکاتب به مسائل مختلف مبناي بسياري از رفتارها در جامعه مي شود از اين رو نگرش مکتب اسلام هم بر تمام امور اطراف خود اثر گذار خواهد بود. يکي از نگرشهاي که دين اسلام را به نوعي از ساير اديان متفاوت ساخته نگرش اين دين به دنيا و آخرت است.
در اسلام تفکيکي بين دنيا و آخرت صورت نگرفته است و آخرت ادامه حيات دنيوي محسوب مي شود ليکن اصالت دادن به دنيا و محبوب و مقدم داشتن آن مذموم شمرده مي شود.  بر اين اساس هر نوع فعاليت دنيوي با نيت اخروي، عبادت بوده و در انسان مسلمان براي تلاش و اصلاح امور دنيوي و خدمت به بندگان خدا يک تعهد محسوب ميشود. ولي در مديريت در ساير مکاتب چون مديريت به دنبال سو حداکثر است و سعادت را در ماديات و در دنيا جستجو مي کند و به پايان کار (آخرت) اعتقادي ندارد.
پس ميتوان عمده تفاوت بين مکتب مديريت اسلامي با ساير مکاتب را نگرش هر يک به دنيا و آخرت بيان نمود. توجه به آخرت در اين مکتب ايجاد تعهد در مديريت را در پي دارد و اين احساس تعهد باعث ميشود تا بسياري از نگرشهائي که باعث تزلزل در مسائل اجتماعي جوامع امروزي شده از بينش مديران خارج شود و ارزش به انسان و روابط انساني باعث رشد و تعالي جوامع گردد. ولي نبود تعهد و بي اعتقادي به آخرت باعث توجه به دنيا و ماديات شده و جو بي تفاوتي را ايجاد ميکند که بسياري از مشکلات ناشي از آن در کشورهاي صنعتي و بويژه غربي قابل مشاهده و بررسي  است.

اخلاق مديران در اسلام :
نقش اخلاق در مديريت اسلامي بسيار مهم است زيرا اخلاق مديران در مديرت اسلامي بايد مبتني بر معيارهاي اخلاقي اسلام باشد و از مهمترين الگوهاي فردي که ميتوان نام برد و معيارهاي اخلاقي آنها را مورد بررسي قرار داد پيامبر اسلام (ص) و اميرالمومنين علي (ع) مي باشند. بطوريکه در قرآن کريم نيز زيبائي اخلاقي پيامبر نور و رحمت را مي ستايد و ايشان را به عنوان برترين الگو براي انسانهاي اهل کمال و سعادت معرفي مي کند، لذا در خصوص ارتباط اخلاق با عملکرد و منش مديران در جامعه اسلامي حساسيت زيادي وجود دارد.
مديري که با اخلاق و با روح توکل برخدا و اعتقاد بر قدرت بي نهايت الهي تربيت يافته است هنگام بروز خطرها و بحرانها خود را نمي بازد و متانت و آرامش خود را از دست نمي دهد و طبعاً چنين مديري تصميمهاي عاقلانه تر و سنجيده تر اتخاذ مي کند و بهتر مي تواند روحيه کارمندان و زير دستان را تقويت کند و ايشان را به فرجام نيک اميدوار ساخته از ياس و نا اميدي و خودباختگي نجات دهد. و نيز چنين مديري تحت تاثير چرب زبانيها و تملق گوييها قرار نمي گيرد و در دام حيله هاي سود پرستان مکار نمي افتد، و از سوي ديگر با رفتار متواضعانه و فروتنانه و با دلسوزيها و مهربانيهاي مخلصانه علاقه کارمندان را جلب کند و در نتيجه بازده کار افزايش مي يابد بدون اينکه نسبت به کسي ستمي روا داشته باشد.
مدير در اسلام بايد داراي صفات و ويژگي هايي باشد که از مهمترين آنها اخلاق اسلامي است. علم اخلاق، علم معاشرت با خلق است. در اين علم انسان رذائل و فضائل اخلاقي خوب و بد را شناسايي مي کند و در زندگي خويش به کار مي گيرداخلاق مدير تحت سه عنوان مورد بررسي قرار مي گيرد:
۱- اخلاق فردي مدير که از آن جمله به امانت داري، حسن خلق، کظم غيظ، عشق به کار، صبر،کنترل نفس و مي توان اشاره کرد.

۲- اخلاق اجتماعي مدير که در اين عنوان به موارد زير اشاره مي شود: پرهيز از استبداد، ساده زيستي و عدم رفاه طلبي، مبارزه با فرهنگ تملق، مدارا و قاطعيت، مشورت و اين صفات و ويژگي ها مربوط به روابط بين فرد و جامعه اي است که با آن سروکار دارد.

۳- اخلاق ديني مدير که شامل ايثار، تقوا، ايمان به خدا، اخلاص و مي باشد. اين ويژگي ها در عملکرد مدير بسيار مؤثر است.

همانطور که بيان شد اخلاق يکي از مهمترين ويژگيهاي مديران اسلامي است و مديران با صفات اخلاقي اسلام ميتوانند سازمان تحت فرماندهي خو را به سمت تعالي و پيشرفت به حرکت درآورند و در ضمن محيط را براي پرورش مديران با همان ديدگاه و انديشه نيز مهيا مي کنند و بدين ترتيب اخلاق اسلامي در ميان افراد يک سازمان نهادينه مي شود و اين افراد که خود قسمتي از جامعه را تشکيل ميدهند بعنوان عوامل ترويج دهنده معيارهاي اخلاقي اسلام در جامعه مطرح مي شوند

.


Share
* نام:
ایمیل:
* نظر:

پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها
آخرین مطالب
صفحه اصلی | تماس با ما | آرشیو مطالب | جستجو | پيوندها | گالري تصاوير | نظرسنجي | معرفی استاد | آثار و تألیفات | طرح سؤال | ایمیل | نسخه موبایل | العربیه
طراحی و تولید: مؤسسه احرار اندیشه