به گزارش صبح توس؛ اردیبهشت ماه سال گذشته، مقام معظم رهبری طی حکمی حجت الاسلام سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری را به عنوان نماینده ولی فقیه در کشور سوریه منصوب کردند.
وی که مسئولیت امامت جمعه شهرستان فریمان را به عهده داشت، به منظور نظارت کلی بر امور سوریه و ارائه برخی خدمات فرهنگی و دینی به مردم این کشور راهی سوریه شده است.
حدود 16 ماه از حکم نماینده ولی فقیه در سوریه می گذرد و پایگاه خبری تحلیلی صبح توس میزبان حجت الاسلام والمسلمین طباطبائی اشکذری میشود.
نماینده ولی فقیه در کشور سوریه پس از بازدید از تحریریه صبح توس به گفتوگو با خبرنگاران و مدیرمسئول این رسانه پرداخت.
متن این گفتوگو به شرح زیر است:
صبح توس: انگیزه شما از رفتن به سوریه چه بود؟
از نوجوانی سرباز انقلاب بودم و در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق درجبهه حضور یافتم و بیشتر کار پژوهشی و تبلیغی و در ایام مناسبتی فعالیت های سیاسی و اجتماعی انجام می دادم.
بنده 12 سال امام جمعه بودم. امام جمعه نمیتواند از اوضاع داخل و بیرون کشور و جهان اسلام بیخبر باشد. اطلاعات لازم را در این زمینه داشتم اما این تصور به ذهنم نمیآمد که یک روز به عنوان نماینده مقام معظم رهبری در یکی از کشورهای خارجی معرفی شوم.
قبل از اعزام به سوریه در داخل کشور و در برخی استانها پیشنهاد نمایندگی ولی فقیه را داشتم که به جهاتی تحقق پیدا نکرد.
هر کسی که عاشق اهل بیت (ع) بوده و سابقه حضور در دوران دفاع مقدس را داشته باشد به محض اینکه پیشنهادی در حوزه جهاد و شهادت به وی داده می شود خاطرات شیرین آن دوران برایش زنده میشود.
به همین لحاظ پیشنهادی که به ما شد پیشنهاد شیرینی بود. البته تاملاتی داشت چون برای انسان باید مهم باشد آیا توانایی پذیرفتن مسئولیتی که بر دوش او می گذارند را دارد یا خیر.
در همین راستا بررسی ها و جلساتی انجام شد و در نهایت پیشنهاد نمایندگی ولی فقیه در سوریه را پذیرفتم.
صبح توس: نقش و مسئولیت نماینده ولی فقیه در سوریه چیست و شما آنجا چه فعالیت هایی انجام می دهید؟
نمایندگی مقام معظم رهبری مسئولیت سنگینی چه در داخل و چه در خارج کشور است و شکی نداریم که در میان نمایندگیهای رهبر در کشورهای مختلف محور مقاومت حساسیت بیشتری دارد.
در این میان سوریه در میان همه کشورها نام آوری دارد. اهمیت این کشور هم برای عالم اسلام است و هم برای عالم استکبار در واقع میتوان گفت هم برای ایران مهم است و هم برای آمریکا.
سوریه امروز جهات گوناگون و پروندههای متفاوتی دارد. پرونده جنگ، پرونده سیاسی، پرونده فرهنگی و سایر پروندهها اما نماینده مقام معظم رهبری بودن به معنای مدیریت همه پروندههای سوریه نیست و نباید اینطور تلقی شود.
نماینده رهبر به عنوان یک نظارهگر و مرشد باید تمامی پروندهها را ملاحظه کند و اگر نکته قوتی میتواند کمکی کند، کمک کند و اگر نقطه ضعفی میبیند باید منتقل کند.
اشراف کلی میتواند داشته باشد اما بدان معنی نیست که بنده میتوانم فرضا در حضور مجاهدین دخالت کنم؛ همانطور که در داخل کشور نمایندگان ولی فقیه اشراف کلی و هدایتهای کلی دارند.
غیر از اشراف اجمالی فعالیت ما در کارهای فرهنگی و ارتباط با مردم سوریه است. کارهای فرهنگی ارتباط با علما و مردم اعم از شیعه و سنی مسیحی و علوی و سایر ادیان است که همه در آنجا حضور دارند.
با یکایک مردم سوریه ارتباط گرفتن و اسلام ناب، مواضع انقلاب و مواضع جمهوری اسلامی را تبیین کردن از دیگر وظایف نماینده مقام معظم رهبری است.
در کنار اینها رسیدگی به مسائل شرعی مردم انجام میشود اما نماینده بودن تنها به معنی پاسخگوییهای شرعی و دینی نیست در واقع نمایندگان ملجع و ماوایی هستند برای مردم علاقهمند به نظام جمهوری اسلامی.
صبح توس: با توجه به اینکه شما تجربه جنگ ایران و عراق را دارید چه تفاوت و مشابهتهایی میان آن جنگ و جنگ امروز در سوریه میبینید؟
تجربه جنگی دوران دفاع مقدس با جنگ امروز سوریه هم مشترکات و هم تفاوتهایی دارد.
وحدت دینی و مذهبی مسئله مشترک جنگ تحمیلی و جنگ سوریه است
آن زمان مقابله اسلام با کفر و استکبار بود امروز نیز همینطور است اسلام ناب با استکبار در تقابل هستند. آن روز مظلوم در برابر ظالم بود امروز نیز همینطور است.
وحدت دینی مذهبی و وحدت قومی و قبیلهای نیز مسئله مشترک دو جنگ است دیروز شیعه و سنی و مسیحی و امروز نیز شیعه و سنی و برخی ادیان دیگر کنارهم هستند.
اما تفاوتهایی میان این دو جنگ حاکم است؛ امروز در سوریه آنهایی که در مقابل میجنگند یک فکر ساختگی دارند اما آن روز عراقی ها با فکر نمیجنگیدند.
تروریستهای تکفیری امروز با تفکری ساختگی میجنگند
دشمن امروز با فکر میجنگد اما فکر ساختگی؛ آنقدر این فکر بر افراد اثر گذاشته که حاضر هستند خود را منفجر و نابود کنند اما باز هم بجنگند.
امام حسین در کربلا چه کرد؟ دشمن میگفت قربتا الی الله حسین (ع) را میکشیم، امروز همانها انقدر در این جعل مرکب هستند که هنگامی که سر شهید حججی را می برد می گوید قربتا الی الله.
امام اول در میدان برای دشمن خطبه میخواند یعنی ابتدا کار فرهنگی میکرد شاید یک نفر را اصلاح کند و امروز همین جنون فکری دشمن کار را مشکل کرده است.
دشمن پیش از اینکه وارد نبرد شود وارد افکار و اندیشهها شده است
در جنگ تحمیلی سرباز دشمن به محض اینکه احساس خطر میکرد فوری صدای «دخیل خمینی»اش بلند میشد چون پشتوانه فکریاش ضعیف بود اما امروز متاسفانه قبل اینکه دشمن وارد میدان نبرد شود ابتدا وارد فکر و اندیشه شده است. آنقدر بر روی فکر جوان کار کردهاند که او باورش شده آنهایی که مقابلشان هستند کافرند و او چه بکشد چه کشته شود میهمان پیغمبر میشود و همین مسئله کار را سخت تر میکند.
صبح توس: نگاه مردم سوریه نسبت به جمهوری اسلامی و مدافعان حرم چگونه است؟
نگاه مردم سوریه و لایههای میانی آنها به نظام جمهوری اسلامی بسیار مثبت است و هر چه این دوره مقاومت جلو رفته این نگاه مثبتتر شده است.
حتی روسای عشایر و قبایل وقتی که صحبت از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و خصوصا رهبری میشود طوری صحبت میکنند که گویا محبت فرزند نسبت به پدر یا پدر نسبت به فرزند است.
هر چه محور مقاومت جلوتر میرود نگاه مردم سوریه به جمهوری اسلامی مثبتتر میشود
شکی نیست که در همه ملتها گروههای مخالف و معارضی وجود دارد اما لایههای میانی مردم با هر گرایش مذهبی محبت خاصی نسبت به جمهوری اسلامی داشته و خصوصا علاقه بسیاری به مقام معظم رهبری دارند.
تعبیری که خودشان دارند این است که اگر جمهوری اسلامی نبود سوریهای نبود. این تعبیر در میان اهل سنت وعلمایشان نیز وجود دارد و آنها به کرار این مطلب را عنوان کردهاند اما ما نباید نقش سوریه را نادیدیه بگیریم باید گفت اگر سوریه ایستادگی نمیکرد و ما هم به کمک آنها نمیرفتیم امروز سوریهای نبود.
صبح توس: نقش محور مقاومت در مسئله سوریه چیست و شما آینده این محور را چگونه میبینید؟
محور مقاومت در عراق و سوریه و لبنان امروزه از یک قوت بالا برخوردار است؛ علاوه بر این پیروزیهای اخیر اثرگذاری بسیار خوبی برای محور مقاومت داشته است که اینها چشمانداز آینده محور را مشخص میکند که بسیار نوید بخش است.
پیروزیهای اخیر، چشمانداز سوریه را نویدبخش کرده است
حلب برای دشمن بسیار مهم بود. یکی از جاهایی که همه گروههای معارض و مخالف از داعش و جبهةالنصره و سایر گروهکها با هم متحد شدند و اختلافات را کنار گذاشتند در حلب بود برای اینکه حلب را نگه دارند .
اما خدا کمک کرد و فرزندان مقاومت تلاش کردند و حلب آزاد شد. از طرف دیگر موصل که پایتخت ادعایی داعش در عراق بود با با تلاش فراوان حشد الشعبیها آزاد شد و طرف دیگر آزادی در لبنان بود.
داعشی که تا پای کشته شدن میرفت امروز به آسانی عقب نشینی کرده است
این پیروزیها سبب شد داعش امروز در مقام ضعف باشد. داعشی که هرگز عقب نشینی نمیکرد و یا کشته میشد یا کشته میداد امروز به آسانی خودشان را رها و عقب نشینی کرده است.
صبح توس: خاطرهای شیرین از حضورتان در سوریه را بیان بفرمایید.
خاطرهای از یک جانباز سوری و یک شهید لبنانی میگویم.
به دیدار جانبازی در سوریه رفته بودم که دو چشم نابینا، دو دست یکی از مچ و یکی از آرنج قطع و تمام صورت و بدنش پر ترکش بود.
به من گفت: بررسی کردهاند که یکی از چشمانم خوب میشود. فقط چند هزار دلار هزینه دارد و در ایران امکانش هست.
گفت میشود شما من را ببرید تا یک چشمم خوب شود؟ گفتم بررسی میکنم. گفت: میدانید چرا میگویم یک چشمم خوب شود؟ گفتم بفرمایید. گفت: من وقتی میبینم هم ترازان و هم سن و سالهای من سلاح به دست میگیرند و از اسلام دفاع میکنند من که دو چشم نابینا و یه نیمه دستی بیشتر ندارم از خودم خجالت میکشم. دلم میخواهد من هم یک چشمم بینا شود تا با آن یک چشم و این نیمه دست سلاح به دست گیرم و دوباره به میدان روم.
تحلیل این خاطره این است که این فرد به خودی خود به این مقام نرسیده، این محصول قدرت نرم جمهوری اسلامی است. محصول صدور انقلاب، وقتی انقلاب صادر شود یعنی توانستیم فکر دفاع را منتقل کنیم.
شهید مصطفی بدرالدین معروف به ذوالفقار فرمانده حزب الله در سوریه بود؛ اولین و آخرین ملاقات من با ایشان یک روز قبل شهادت بود که ایشان به استقبال ما آمد و تمام نیروهایشان و تمام فرماند هان را به اعتبار اینکه نماینده آقا آمده است به استقبال ما آورد. خود او خاطرهای گفت: تکفیریها تا پشت دیوار حرم آمدند. ما هفت هشت نفر کنار مقام حضرت زینب (س) بویم. هم دست شدیم و داست دادیم و قسم خوردیم که از این حرم دفاع کنیم.
من به آنها گفتم: قسم میخوریم و دیگر اجازه نمیدهیم حضرت زینب (س) برای بار دوم اسیر شود.
اگر ما دفاع نکنیم و جا بگذاریم و برویم فردا در یک جای این دنیا و آن دنیا نگاه ما به مقام معظم رهبری می افتد. آقا از ما بپرسد شما بودید و حرم عمه جان من دوباره به دست دشمن افتاد ما چه جوابی داریم به آقا بدهیم.
ایشان مرتب دست به گردن من میانداخت و 10 الی 15 بار گفت: من از شما بوی مقام معظم رهبری استشمام میکنم. این علاقهمندی یک جوان لبنانی به رهبر انقلاب را نشان میدهد.
جوانان لبنانی همچون رهبرشان مقام معظم رهبری را دوست دارند. سید حسن نصرالله فرد بسیار متعهد و متدین و انسان شریف و بزرگی است که بسیار بیشتر از ما رهبر را قبول دارد در مقابل رهبر هم ایشان را بسیار دوست دارد.
روزی که من عازم سوریه شدم به آقا گفتم از طریق لبنان می روم و ممکن است سیدحسن نصرالله را ببینم. ایشان فرمود: اگر سیدحسن را دیدی به او سلام زیاد برسان و بگو مستمرا در حقش دعا می کنم و این نشان میدهد مقام معظم رهبری شبانه روزی برای رهبر لبنان دعا میکند.