2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
سال جهاد اقتصادي
کد خبر: ٨٧ تاریخ انتشار: ٠٣ مهر ١٣٩٣ - ٠٧:١٢ تعداد بازدید: 2640
صفحه نخست » عمومی » مصاحبه
مصاحبه نشريه خبرنما دفتر تبليغات اسلامي خراسان رضوي
سال جهاد اقتصادي


- نظر شما در خصوص جهاد اقتصادي چيست؟  منظور از کلمه «جهاد» در اين نامگذاري چيست؟

به نظر مي رسد پيش از آنکه به اين پرسش پاسخ بدهم به يک مطلب ديگري اشاره کنم تا براي  ورود به بحث مورد نظر امادگي بو وجود آيد و آن عبارت است از اينکه انتخاب شعار سال بر چه پايه و اساسي انجام مي گيرد و چه نيازي به انتخاب شعار سال از سوي مقام معظم رهبري است؟

 

انتخاب شعار سال بر پايه تشخيص ضرورتها و مصلحت هاي كشور:

در طول چند سال گذشته كه از سوي مقام معظم رهبري شعار براي هر سال انتخاب مي شود اين پرسش ممكن است مطرح شود كه اين انتخاب بر چه اساسي صورت مي گيرد؟

آنچه مسلم است دومعيار براي انتخاب شعار سال در نظر گرفته مي شود 1 - تشخيص ضرورتها و نيازمندي هاي كشور و ملت. 2- مصلحت حال و آينده نظام و كشور.

پس از در نظر گرفتن اين دو گزينه مهم شعار سال از سوي مقام معظم رهبري انتخاب مي گردد.

اما نكته مهم اينكه دو گزينه مزبور در سال جاري داراي چه محور هايي بوده كه به انتخاب شعار جهاد اقتصادي گرديده است؟

پر واضح است كه جمهوري اسلامي ايران در تاريخ پر افتخار سه دهه گذشته خويش به خوبي توانسته است زمينه حرکت هاي کلان و جهادي را در عرصه هاي مختلف آماده سازد و کشور را در حيطه هاي مختلف براي دست يابي به موفقيت هاي گوناگون مهيا نمايد.

 در حال حاضر پس از بيش از سه ده تلاش و مبارزه جمهوري اسلامي ايران در شرايطي قرار گرفته است که سرمايه لازم و نيروي انساني مورد نياز براي حرکت به سمت آرمانهاي کلان اسلامي را داراست.

 از اين روست که دهه چهارم انقلاب اسلامي دهه پيشرفت و عدالت نامگذاري شده است و پر واضح است كه پيشرفت و عدالت بدون تلاش هاي پي در پي و منسجم به همراه روحيه جهادي و مبارزه اي ممكن نخواهد بود.

و بعلاوه اينكه ما براي رسيدن به مرحله پيشرفت و عدالت در دهه چهارم انقلاب اسلامي ايران فرصت بسياري نيز در اختيار نداريم و به سال 1404 که سند چشم انداز تعيين فرموده است تنها کمتر از 15 سال فرصت داريم از اين رو حركت معمولي و طبيعي در اقتصاد كشور در حقيقت فرصت سوزي است و آنچه ما به شدت نيازمند آن هستيم فرصت سازي در امر اقتصاد است كه تنها با حركت جهادي در امر اقتصاد صورت خواهد گرفت.

 

درك صحيح از مفهوم شعار سال جهاد اقتصادي:

نکته مهمتر از اصل شعار سال  اين است كه  فهم و درك صحيحي از شعار سال داشته باشيم زيرا در صورت عدم درک صحيح زمينه انحراف از اهداف واقعي فراهم مي آيد تلاش ها را بي راهه رفتن منجر مي سازد.

مقام معظم رهبري در شعار سالجاري از جهاد استفاده كردند نه از عبارت «تلاش اقتصادي» و اين سال را سال «جهاد اقتصادي» ناميده اند.

چند نكته مهم در كلمه جهاد نهفته است كه در كلمات ديگر همانند تلاش و فعاليت هاي اقتصادي وجود ندارد و آنها  عبارت است از:

الف) بار مثبت و معنوي كلمه جهاد.

كلمه جهاد اگر چه معادل تلاش و فعاليت است اما در مقام كاربرد هرگز قابل مقايسه با آندو نيست بلكه يك بار معنوي و الهي در كلمه جهاد نهفته است و هر وقتي و در هر جايي كه اين كلمه و واژه به كار برده  شود فهم مخاطبان و ارتکاز ذهني از آن واژه تنها جهت معنوي و اقدامات الهي آن است که فهميده مي شود (جهاد في  سبيل الله)  نه بهره هاي شخصي و منافع فردي و گروهي.

يعني در جهاد همه تلاش براي منافع عمومي است و براي رضاي خداوند است نه براي به دست آوردن منافع شخصي.

يعني انسان در عرصه جهاد از حوزه شخص بيرون مي رود و به حوزه اجتماع و ملت وارد مي گردد و همه حركاتش نيز براي عزت جامعه است و در اين راستا از خود نيز مي گذرد و از منافع خود نيز عبور مي کند و همت اوليه خود را براي منافع عمومي ملت و  نظام و كشور به کار مي گيرد  نه پر كردن جيب خود و افزودن سرمايه خويش.

در جهاد اقتصادي که به عنوان شعار سال جاري انتخاب شده آنچه مهم است منافع كشور و ثروت ملي است و توليد ملي و بالا بردن ثروت و سرمايه هاي اقتصادي کشور است نه  ثروت اندوزي افراد و گروه ها.

لذا واژه جهاد براي شعار سال بسيار مناسب تر است تا واژه تلاش زيرا آنچه امروز جزء نيازمندي هاي كشور به شمار مي آيد ايثار گري در امر اقتصاد است براي رسيدن به قله پيشرفت هاي اقتصادي و دست يافتن به عدالت اجتماعي.

 

ب) وجود جنبه اخلاقي و خودسازي در کلمه جهاد:

نکته ديگري که از واژه جهاد قابل استفاده است ولي از تلاش اقتصادي قابل استفاده نيست  جنبه اخلاقي و سازندگي انسان و مباريه با نفس است که از آن به جهاد با نفس تعبير مي کنند و در حقيقت آن را جهاد اکبر مي نامند در مقابل جهاد فيزيکي در ميدان جنگ با دشمن که جهاد اصغر است.

در مباحث اقتصادي که خود بخشي از دين است و نه جداي از دين زيرا کع اسلام در کنار توجه به معد انسان به معاش آدمي نيز توجه نموده است نيز بايستي مساله جهاد با نفس و خودسازي و تهديب نفس نيز مورد توجه قرار گيرد.

از اين رو متوليان فرهنگي جامعه نيز نمي توانند از به دوش کشيدن بار مسئوليت جهاد اقتصادي شانه خالي کنند بلکه وظيفه آنان دو چندان است تا بتوانند در تهذيب اقتصادي جامعه و پاکسازي بازار مسلمين از آلودگي هاي کشنده اقتصادي منشا توفيق قرار گيرند.

و اساسا تفاوت اقتصاد اسلامي با اقتصاد غير اسلامي در پاکيزگي و سلامت اقتصاد و بازار آن است همان چيزي که در دين اسلام به در امد حلال تعبير مي شود.

 

ج) وجود دشمن در برابر كلمه جهاد.

دومين نكته مهم که در واژه جهاد وجود دارد و در واژه هاي ديگر وجود ندارد مفروض بودن دشمن و دشمني در مقابل اين كلمه است يعني هر كجا كه سخن ا ز جهاد است يك پيش فرضي دارد كه عبارت از وجود دشمن و دشمني در مقابل انسان  است .

لذا منظور از انتخاب اين واژه و جهاد اقتصادي آن است که در اين تلاش گسترده و پي گير ما با دشمني دشمنان نيز مواجه هستيم و بايد براي موفقيت علاوه بر تلاش اقتصادي به مبارزه و درگيري با دشمن در اين عرصه نيز بيانديشيم.

با وجود تحريمها و دشمني هايي كه بعضا قديمي است و بعضي ها نيز جديد و تازه است چه در عرصه بين المللي و استكبار و چه با استفاده از عوامل فريب خورده دروني  كه دشمني هايي را با نظام اسلامي طراحي مي كنند مساله روشن مي شود كه چرا بايستي جهاد اقتصادي نمود تا دشمن به هدف خود نرسد.

 

د) مسئوليت همگاني در امر جهاد.

نكته سوم در واژه جهاد اين است كه در جهاد مسئوليت بر عهده يك فرد نيز بلكه در مبارزات جهادي نيز از همگان فراخواني صورت مي گيرد و همگان وظيفه اوليه دارند تا در جهاد وارد شوند مگر اينكه به قدر كفايت حضور داشته باشند كه در اين صورت  از بقيه ساقط مي گردد.

در امر جهاد اقتصادي نيز بايستي همگان از مسئولان گزفته تا ساير مردم عادي همه و همه بايستي در حد توانايي خود در امر جهاد اقتصادي اعم از عرصه توليد و توزيع و مصرف كه سه بعد مهم اقتصاد است احساس مسئوليت كنند و تلاش خود را مصروف بدارند تا به نتيجه اي مفيد برسند.

 

 

نظريه اسلام در باره دانش اقتصاد و روش هاي اقتصادي را بيان نماييد؟

اقتصاد از قصد و در لغت به معناى ميانه روى آمده است ( مفردات راغب.)، و در اصطلاح علوم اجتماعى دانشى است كه به بررسى فعّاليّت هاى فردى و جمعى مربوط به توليد، مبادله و مصرف كالا و خدمات مى پردازد.  تئورى اقتصاد خرد، ص 9.

 مفهوم مزبور در دين اسلام جايگاه پر اهمّيّتى دارد، كه با اندك مراجعه اى به متون دينى معلوم مى شود؛  امير مؤمنان على عليه السلام هنگامى كه زندگى فردى مؤمن را زمان بندى مى كند، در كنار عبادت و ارزشهاى اخلاقى، اقتصاد را نيز مطرح مى كند؛ چنانكه در سخنى از او روايت شده است كه فرمود: مؤمن بايد شبانه روز خود را به سه بخش تقسيم كند: زمانى براى نيايش و عبادت پروردگار، زمانى براى تامين هزينه زندگى، و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت هاى حلال و زيبا.  نهج البلاغه: حكمت 390.

اين جمله نورانى از رهبر جامعه دينى تشيّع، بيانگر اهمّيّت و ضرورت رشد اقتصادى فرد و جامعه مى باشد، كه انسان بايستى براى همه امور از جمله امور اقتصادى برنامه ريزى صحيح انجام دهد.

در قران کريم نيز وقتي بحث فقر وغنا به ميان مي آيد به طور مفصل وارد بحث مي شود وآيات متعددي را در اين باره با عناوين گوناگون بيان مينمايد که بسيار جاي تامل دارد.

موضوع فقر و غنا جايگاه قابل توجّهى را در قرآن به خود اختصاص داده اند، اگر چه واژگان فراوانى در اين موضوع قابليّت كاربرد دارند، امّا چنانچه به واژه هاى كليدى و اختصاصى آندو نيز اكتفا كنيم، مى بينيم 13 مورد از واژه فقر و مشتقّات آن و 25 مورد از واژه مسكين و مشتقّات آن در قرآن به كار رفته و مورد توجّه قرار گرفته است، امّا واژه غنا و مشتقّات آن در قرآن كريم فراوان وارد شده و به معانى گوناگون نيز به كار رفته است كه در برخى از آيات مربوط به موضوع فقر نيز به حكم مقابله و ضدّيتى كه با مفهوم آن دارد به كار گرفته شده است، و همچنين در چندين آيه نيز به عنوان اسماء اللّه وارد شده است، زيرا يكى از اسامى الهى »غنى« مى باشد.

 

 فقر و غنا دو پديده طبيعى:

از ديدگاه قرآن کريم  فقر و غنا دو حقيقت ثابت و موجود در همه جوامع بشرى، بلكه دو مساله طبيعى در زندگى آدمى به شمار مى آيد، چرا كه آندو نمونه اى از حكايت وجود تفاوت در آفرينش انسانها مى باشد، قرآن كريم نيز به اين تفاوت و وجود اختلاف اشاره نموده است، آن هنگامى كه در سوره زخرف مى فرمايد: (أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ)

{P  () زخرف: 32/43. P}

 »آيا آنانند كه رحمت پروردگارت را تقسيم مى كنند؟ ما وسايل معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده ايم، و برخى از آنان را از نظر درجات، بالاتر از بعضى ديگر قرار داده ايم تا بعضى از آنها بعضى ديگر را در خدمت گيرند، و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مى اندوزند بهتر است«.

 بسيارى از مفسّران قرآن از جمله ى ميانى آيه شريفه مزبور كه مى فرمايد: »ما وسايل معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرديم« اينگونه استفاده نموده اند كه فقر و غنا غير از منشأ مادّى، يك منشأ الهى نيز دارد كه تصميم و اراده خداوند باشد، يعنى خداوند در هنگام تقسيم روزى برخى را بيشتر عطا نموده و برخى را كمتر، و هيچكدام از اين دو صورت دليل برترى يك طايفه بر طايفه ديگر نمى باشد، بلكه اقتضاى تدبير صحيح در نظام آفرينش و جامعه بشرى، وجود تفاوت ميان اقشار گوناگون مردم مى باشد، زيرا وجود اختلاف از جهت هاى گوناگون سبب پيشرفت و رشد جامعه مى باشد، و زمينه تلاش افراد جامعه، براى تسخير امكانات فراوان جهان را فراهم مى آورد، و اين همان تلاش اقتصادي افراد جامعه است . يعنى وقتى كسى مى بيند كه امكانات بيشترى در اختيار فردى است، او هم براى دست يابى آن بيشتر تلاش مى كند، و در نتيجه هر كدام از ثمره ى تلاش ديگرى بهره مند خواهد شد.

 اقتباس از تفسير مجمع البيان، الميزان، نمونه، اطيب البيان، و... .

آنچه که از مطالب فوق مي توان نتيجه گرفت اين است که اقتصاد و فعاليت هاي اقتصادي در دين اسلام نيز از جايگاه مهمي برخوردار است و تلاش گران اقتصادي و جهادگران اقتصادي را نيز مورد ستايش قرار داده و پاداش  آنان نيزاز جهادگران عرصه مبارزه با دشمنان اسلام کمتر ندانسته است.

 

جهاد اقتصادي براي دستيابي به اقتدار اقتصادي است:

جهاد اقتصادي چنانکه در بالا بدان اشاره شد براي يک هدف مقدس و ارزشي تعيين شده و مي شود و اقدامات نيز بايستي در همين مسير هدف صورت پذيرد و آن هدف چيزي جز رسيدن اقتدار اقتصادي نخواهد بود.

چرا که اقتدار اقتصادي يعني قرار گرفتن در قله نهايي اقصادي که هماهنگ با فرهنگي ديني و اسلامي باشد و اين مطلوب داراي ويژگي هايي است که به برخي ها اشاره مي نمايم.

 الف( پويايى:

 يكى ويژگى هاى مهمّ اقتصاد مقتدر، پويايى و حيات و رونق داشتن فعّاليّت هاى اقتصادى است، و اين امر محصول برنامه ريزى صحيح اقتصادى از سوى دولتمردان و سردمداران امور اقتصادى جامعه مى باشد، كه بتوانند با برنامه ريزى زمينه حيات اقتصادى را فراهم آورند؛

 چنانكه امير مؤمنان به واليان حكومت خود در بعضى از مناطق نسبت به رشد اقتصادى و رونق و آبادانى آن منطقه سفارش فراوانى مى كند، بطور مثال به مالك اشتر والى و حاكم مصر مى نويسد: »بايد تلاش تو در آبادانى زمين بيشتر از جمع آورى خراج و ماليّات باشد، چرا كه ماليّات جز با آبادانى فراهم نمى گردد، و آن كس كه بخواهد خراج را بدون آبادانى مزارع به دست آورد، شهرها را خراب و بندگان خدا را نابود، و حكومتش جز اندك مدّتى دوام نخواهد آورد. نهج البلاغه:  نامه 53.

 حيات اقتصادى در هر جامعه اى وقتى فراهم مى آيد، كه زمينه اشتغال به اندازه ى كافى فراهم باشد، اين مساله در دين اسلام نيز مورد توجّه قرار گرفته است، چرا كه مجموع اديان الهى با بيكارى و تن پرورى مخالف بوده اند، و به كار و تلاش توصيه كرده اند، زيرا بيكارى زمينه بسيارى از گناهان را فراهم مى كند، ولى اشتغال و كار علاوه بر آنكه زمينه گناه را از بين مى برد، خود نوعى عبادت محسوب مى شود، چنانكه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: »الكادّ على عياله كالمجاهد فى سبيل اللّه. عدّة الداعى: 72. كسى كه خود را براى تامين مخارج خانواده اش، به زحمت مى اندازد، مانند كسى است كه در راه خدا با دشمن جهاد مى كند.

 از جهت ديگر نيز مسلمانان را به فراوانى نعمت و غناى منابع توليد اعم از كشاورزى، صنعت و تجارت، گوشزد مى كند، و آنان را به كار و تلاش فرا مى خواند، چنانكه حضرت على عليه السلام مى فرمايد: »تجارت كنيد و به كار و توليد روى بياوريد، چرا كه از آنچه در دست ديگران است بى نياز مى شويد.  كافى: 149/5، ح 9.

 البتّه توجّه دادن به كارهاى مفيد توليدى و فراهم كردن زمينه آن و تشويق براى صرف نقذينگى ها در مسير توليد، و از بين بردن زمينه تجمّع نقدينگى در بانكها و مؤسسات مالى اعتبارى، كه موجبات تجارت هاى كاذب را فراهم مى آورد، همه از نمونه هاى پويايى اقتصاد به شمار مى آيد.

 امام على عليه السلام به عنوان رهبر جامعه به مسؤليّت خود عمل كرده و براى رونق يافتن سفرهاى دريايى و ايجاد اشتغال براى مردم، دستور ساختن كارگاه كشتى سازى را صادر فرمود تا از در آمد عمومى، مخارج آن تامين و به خطّ توليد برسد، و پس از اتمام كارگاه كشتى سازى، شخصاً آن را افتتاح نمود. و به وسيله مهندسين ايرانى در شهر بندرى جدّه نيز اسكله اى ساختند، تا رفت و آمدهاى دريايى به آسانى انجام گيرد.  امام على عليه السلام و اقتصاد، محمّد دشتى: 371، به نقل از كتاب خداوند علم و شمشير.

 همچنان براى ايجاد اشتغال به فرماندار خود )قرظة بن كعب( نوشت كه چنانچه مردم تمايل دارند كه كار كنند، براى اصلاح نهرها زمين هاى كشاورزى خودشان به كار گرفته شوند، و فرمانداران نيز مزد آنها را بپردازند.  امام على و اقتصاد، محمّد دشتى: 368، به نقل از كتاب انقلاب بزرگ ترجمه الفتنة الكبرى.

همه اين مطالب بسيار ارزشمند که از حضرات معصومين روايت شده است بيانگر اين نکته مهم براي عصر امروز ما مي باشد که در جهاد  اقتصادي وظيفه متوليان امر فراهم نمودن رمينه جهاد اقتصادي است نه توليت مستقيم در امور اقتصادي.

زيرا بخش خصوصي هميشه در اين چنين اموري موفقين بيشتري را به خود اختصاص داده است تا دولتمردان.

 

 ب( سلامت اقتصادى:

 يكى ديگر از ويژگى هاى اقتصاد مقتدر، سلامت اقتصاد يك ملّت است، زيرا اقتصاد بيمار همچون انسان بيمار دوران عمر كوتاهى دارد، و بايد از سوى طبيب حاذق معالجه گردد؛ سلامت اقتصادى در گرو برنامه ريزى هاى صحيح اعمّ از بلند مدّت و كوتاه مدّت، و استفاده از اصول و برنامه هاى پيشرفته علمى روز با به كارگيرى كارشناسان متخصص مى باشد، زيرا بيمارى هاى اقتصادى در بسيارى از جوامع متاثّر از عدم بكارگيرى صحيح نيروهاى متخصّص و كارشناس مى باشد.

 

 ج( امنيّت اقتصادى:

 ويژگى ديگر اقتصاد مقتدر، امنيّت اقتصاد يك ملّت است، زيرا امنيّت در اين بخش نيز همچون بخش هاى ديگر سخن اوّل را مى گويد، چرا كه منبع اصلى اقتصاد سرمايه است و چنانچه امنيّت نباشد، سرمايه ها جذب نخواهد شد تا اقتصاد فعّال گردد؛ همانطورى كه امروزه در دنيا شاهد بررسى درصدهاى خطر سرمايه گذارى در بسيارى از كشورها از سوى سازمان هاى جهانى هستيم، دفاع از مالكيّت خصوصى و مراقبت بر عدم تعرّض افراد به حقوق و اموال ديگران، تشكيل بيمه هاى متنوّع با تسهيلات فراوان، همه از عوامل امنيّت اقتصادى محسوب مى شود.

 خداوند در قرآن كريم نيز به موضوع امنيّت اقتصادى تصريح كرده و قدرت خود را ضامن تامين آن دانسته است آنجا كه چنين مى فرمايد:

 »لِإِيلَفِ قُرَيْشٍ × إِيلاَفِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَآءِ وَ الصَّيْفِ  × فَلْيَعْبُدُواْ رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ  × الَّذِى أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ .  قريش: 4 - 1/106.

 براى الفت دادن قريش، الفتشان هنگام كوچ زمستان و تابستان، خدا پيلداران را نابود كرد. پس بايد خداوندِ اين خانه را بپرستند؛ همان خدايى كه در گرسنگى غذايشان داد، و از بيم دشمن آسوده خاطرشان كرد.

 مقصود از ايجاد امنيّت براى قريش، امنيّت در بخش بازرگانى و تجارت به صورت امن و آرام است، يعنى بتوانند با آرامش به تجارت و مسايل اقتصادى بپردازند و از امنيّت اقتصادى بهره مند گردند.

 

 د( عدم وابستگى:

 اقتصاد مقتدر، آن است كه هرگز وابسته به دولت هاى بيگانه نباشد، چرا كه وابستگى در هيچ موردى مطلوب نيست، بلكه جامعه بايستى طورى عمل كند كه بتواند استقلال خود را در همه جوانب حفظ نمايد؛ مقصود از عدم وابستگى اقتصادى اين نيست كه يك كشور بتواند همه ى احتياجات خود را توليد نمايد و هيچ چيزى را از ديگر كشورها خريدارى نكند،  بلكه مقصود ما از اين مفهوم آنست كه يك ملّت و جامعه بتواند با اتّكا بر نيروى متخصص داخلى، امكانى را فراهم آورد كه چنانچه برخى از كشورها از روى دشمنى تصميم به محاصره اقتصادى آن ملّت گرفتند، براى رفع نيازهاى خود مجبور نشود تن به خواسته هاى آنها بدهد و در مقابل پيش شرطهاى آنها تسليم شود، بلكه بتواند با اتكا بر توليدات داخلى خود حدّاقل نيازهاى جامعه را تامين سازد، و يا از امكانى برخوردار باشد كه او هم بتواند در مقابل از دادن امكانات دراختيار خود به آنها جلوگيرى نموده و آنها را مجبور به برقرارى رابطه متقابل و دوستانه كند، چنانچه اين موقعيّت براى كشور اسلامى و يك جامعه فراهم آيد، هميشه مقتدر خواهد بود و هيچگاه تن به وابستگى نخواهد داد.

انتخاب حکيمانه شعار سال جاري را نيز ميتوان بر همين مبنا  ارزيابي نمود چرا که دشمنان با گذشت سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي ايران تنها رويکردي که برايشان در راستاي به زانو در آوردن نظام اسلامي ايران به انديشه خودشان باقي مانده است مبارزه اقتصادي است و ملت ما  نيز چاره اي ندارد جز اينکه در اين عرصه نيز همانند دوران هشت سال دفاع مقدس به مبارزه بپردازد و از آن نيز پيروز به در آيد.

 

 ه) استفاده بهينه از منابع و امكانات:

 منابع  وامكانات از نعمت هاى الهى مى باشد و در اختيار انسان قرار گرفته تا آدمى با استفاده از انديشه و فكر خود بتواند از آنها به صورت صحيح بهره مند شود، و با برنامه ريزى صحيح براى جامعه و نسل آينده نيز امكان بهره مندى را فراهم آورد، چرا كه مقصود از استفاده بهينه، بهره مندى و مصرف روزانه نمى باشد، بلكه زمينه سازى براى استفاده دراز مدّت كه هم مورد مصرف و هم در معرض توليد قرار گيرد. چنانچه يك ملّت فقط از نعمت هاى موجود بطور روزانه استفاده كند، به ناچار، روزى پايان مى پذيرد، امّا اگر با روش هاى علمى و تكنولوژى، نعمت ها را در مسير توليد و ثمر دهى قرار دهد، هيچگاه پايان نخواهد داشت.

 پيمودن گام هاى پيشرفت در امور مختلف اقتصادى، مانند سد سازى و استفاده بهينه از منابع آبى، ايجاد كارخانجات پتروشيمى و توسعه صنعت نفت، ايجاد صنايع تبديلى و توسعه كشاورزى، و... و... همه و همه نمونه هايى از استفاده بهينه مى باشد.

 صرفه جويى در نيرو، وقت، هزينه، و كم كردن فاصله ها ميان مراكز توليدى و مراكز تبديلى يا مصرفى، هركدام به خودى خود مى تواند نوعى استفاده بهينه از امكانات به شمار آيد.

 

 و( آموزش و نظارت:

 يكى ديگر از ويژگى هاى اقتصاد مقتدر، بهره مندى از آموزش صحيح و نظارت دقيق بر عملكردها است تا از مفاسد اقتصادى پيشگيرى شود؛ تزريق فرهنگ دينى از راه آموزش هاى مذهبى و دينى، بيان احكام شرعى مناسب، و تبليغات در ميان آنان، همه و همه از وظايف متولّيان امور اقتصادى در بخش اقتدار اقتصادى مى باشد، اميرمؤمنان على عليه السلام مطابق نقل امام باقرعليه السلام در زمان حكومت خويش هر روز صبح از منزل بيرون آمده و در حالى كه شلاقى در دست داشت در بازار كوفه قدم ميزد و مردم را نصيحت مى كرد و با صداى بلند آنان را رهنمود مى داد، مردم نيز تا صداى على عليه السلام را مى شنيدند هر چه در دست داشتند بر زمين مى نهادند و گوش مى دادند.  كافى: 151/5.

 و همچنان گاهى در بازار راه مى رفت و آياتى از قرآن را براى بازاريان مى خواند. كنز العمّال: 160/15.

 

 ز( مبارزه با مفاسد اقتصادى وسخت گيرى نسبت به بيت المال:

 مبارزه با مفاسد اقتصادى و حراست از بيت المال و حقوق عمومى مردم، يكى از ويژگى هاى مهمّ اقتصاد مقتدر به شمار مى آيد، چرا كه مفاسد اقتصادى از آسيب هاى مهمّ در بخش اقتصاد محسوب مى شود و چنانچه با آن مبارزه نشود، موجب بيمارى اقتصاد خواهد شد و در نتيجه مانع اقتدار آن مى شود.

 اين مساله يكى از برنامه ها و دستور العمل هاى كلّى حكومت امام على عليه السلام بود، زيرا هرگاه با فساد و يا تقلّب و تخلّف اقتصادى مواجه مى شد، و يا اطّلاع پيدا مى كرد، بدون هيچگونه اغماض و گذشت، بطور شديد برخورد مى كرد و عامل آن را به مجازات مى رساند.

 امام عليه السلام در نامه اى به زياد بن ابيه كه يكى از استانداران حكومت وى بود، نوشت و مجازات سوء استفاده مالى را گوشزد كرد: »همانا من به راستى به خدا سوگند مى خورم اگر به من گزارش شود كه در بيت المال خيانت كردى، كم يا زياد، چنان بر تو سخت گيرم كه كم بهره شده، و در هزينه ى عيال درمانده شوى، و خوار و سرگردان گردى××× (1) وَ إِنِّي أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَماً صَادِقاً لَئِنْ بَلَغَنِي أَنَّكَ خُنْتَ مِنْ فَيْ ءِ الْمُسْلِمِينَ شَيْئاً صَغِيراً أَوْ كَبِيراً لَأَشُدَّنَّ عَلَيْكَ شَدَّةً تَدَعُكَ قَلِيلَ الْوَفْرِ ثَقِيلَ الظَّهْرِ ضَئِيلَ الْأَمْرِ وَ السَّلَامُ. نهج البلاغه: نامه 20.

 همچنان در قسمتى از نامه اى كه امام على عليه السلام به يكى از فرمانداران خود كه به بيت المال و حقوق عمومى مردم دست درازى كرده بود نوشت، آمده است: »از خدا بترس! و اموال آنان را بازگردان، و اگر چنين نكنى و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم، تو را كيفر خواهم نمود، كه نزد خدا عذر خواه من باشد، و با شمشيرى تو را مى زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد، سوگند به خدا اگر حسن و حسين چنان مى كردند كه تو انجام دادى، از من روى خوش نمى ديدند تا آنكه حقّ را از آنان باز پس ستانم.  فَاتَّقِ اللَّهَ وَ ارْدُدْ إِلَى هَؤُلاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْكَنَنِي اللَّهُ مِنْكَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَى اللَّهِ فِيكَ وَ لَأَضْرِبَنَّكَ بِسَيْفِي الَّذِي مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ

 النَّارَ وَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِي فَعَلْتَ مَا كَانَتْ لَهُمَا عِنْدِي هَوَادَةٌ وَ لا ظَفِرَا مِنِّي بِإِرَادَةٍ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا وَ أُزِيحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا. نهج البلاغه: نامه 41.

 ابن هرمه يكى از نيروهاى اطلاعاتى و از افرادى بود كه از جانب امير مؤمنان متولّى و مراقب بازار اهواز شده بود، او متاسفانه به جهت پيروى از هواى نفس از بازاريان رشوه گرفت، و چون اين خبر به على عليه السلام رسيد، او را عزل نمود و به حاكم اهواز نوشت: »او را زندانى كن، موهاى سرش را بتراش، و روزهاى جمعه 35 تازيانه بر او بزن و او را در شهر بگردان، و هر كس از او شكايتى دارد رسيدگى كن و از اموال ابن هرمه بپرداز، و چون زندانيان را براى هواخورى بيرون مى برى، او را نبر، فقط هنگام نماز زنجير از پاهاى وى باز كن«؛ و دستور فرمود تا حقوق ابن هرمه را از ديوان دولتى قطع كند.  مستدرك الوسايل: 207/3.

 

 

 ح( ايستادگى مسؤلان در برابر تطميع احزاب و گروه ها:

 وجود بيمار دلان و انسان هاى فرصت طلب و سود جو، كه با اندك فرصتى براى مسؤلان جامعه توطئه ريزى مى كنند تا آنان را در كشاكش امور اقتصادى، با تطميع و وعده هاى پوشالى، به لغزش انداخته و به ورطه سقوط بكشانند؛ موجب مى شود آنان به مسؤليّت خطرناك خود توجّه داشته و در برابر تطميع اشخاص، گروه ها و احزاب مقاومت كرده و در دامن فساد مالى آنان نيافتند.

 روايت شده كه معاويه سالى به مكّه ى معظّمه رفت، در آن سال امام حسين عليه السلام نيز براى زيارت خانه ى خدا به مكّه رفته بود، معاويه براى آن حضرت مال فراوانى از قبيل درهم و دينار، پارچه و لباس هاى رنگارنگ به عنوان هديه فرستاد، امّا امام حسين عليه السلام با متانت طبع همه آن هارا برگرداند و هيچ كدام شان را قبول نكرد.  دخيّل، ائمّتنا: 191/1.

 

 ط( شيوه صحيح مصرف:

 در برشمارى ويژگى هاى مهمّ اقتصاد مقتدر، مى توان به احياى فرهنگ اقتصاد و ميانه روى در جامعه اشاره كرد، از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: »اقتصاد، ميانه روى در زندگى و پرهيز از اسراف و زياده روى يكى از كارهاى بسيار محبوب درگاه خداوند است.  بحار الانوار: 346/86، ح 8..

 محبوبيّت اقتصاد و ميانه روى در بخش مصرف، براى مبارزه با چشم هم چشمى ها است، زيرا آنچه موجب هلاكت و نابودى اقتصاد جامعه مى گردد، و فقر و ندارى را به ارمغان مى آورد، همان زندگى هاى به ظاهر زيبا ولى بدون محتوا است، كه فقط براى از ميدان بيرون كردن رقيبان خود، زندگى مى كنند، نه براى آسايش و اقتدار خود، امّا آنچه دين اسلام خواهان آن است، براى خود زندگى كردن و تلاش براى ماندگارى نعمت ها است؛ امام موسى بن جعفرعليهما السلام فرمود: »ومن اقتصد وقنع بقيت عليه النعمة ، ومن بذر وأسرف زالت عنه النعمة.  بحارالانوار: 326/57، ح 4. يعنى اقتصاد و قناعت موجب ماندگارى نعمت هاى خداوند مى شود، واسراف، تبذير و زياده روى موجب از بين رفتن نعمت ها مى گردد.

 شيوه ى قناعت نيز از روش هاى بسيار مفيد در اقتدار اقتصادى به شمارمى آيد، چرا كه به فرموده ى امام على عليه السلام مرز نهايى اقتصاد و ميانه روى قناعت است.  ميزان الحكمة: 2557/3.  و موجب عزّت و سربلندى فرد و جامعه نيز مى گردد.  عيون الحكم والمواعظ: 45. و آدمى را به حيات طيّبه و زندگى پر آسايش و آرامش مى رساند.  خداوند در قرآن مى فرمايد: مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ اُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيوةً طَيِّبَةً )نحل: 97/16). يعنى هر كسى كار شايسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد ويا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى داريم؛ وپاداش او را به بهترين اعمالى كه انجام مى دادند خواهيم داد.

 در باره آيه فوق از امام على عليه السلام پرسيدند كه مراد از حيات طيّبه چيست؟ فرمود: »قناعت كردن«، نهج البلاغه حكمت: 229.

موضوع امروز جامعه که در اثر هدفمند کردن يارانه ها ايجاد شده است مي تواند در مسير اصلاح الگوي مصرف جامعه و قرار دادن در مسير حيات طيبه بسيار موثر باشد و اين خود نيز بخشي از فعاليت ها در جهاد اقتصادي است که بايستي در اثر فرهنگ سازي توفيق بيشتري پيدا کند چرا که مطابق عقل سليم نبايستي مصرف جامعه بيش از توليد وي ودرآمد وي باشد زيرا در اينصورت جامعه هميشه وابسته و بدهکار خواهد ماند و در نتيجه از اقتدار خبري نخواهد بود.

 

 وظيفه اقشار مختلف جامعه در اين سال چيست؟

از آنجا که در مفهوم جهاد مسئوليت همگاني در برابر آن تلاش نهفته شده ميتوان به وظيفه اقشار مختلف جامعه در موضوع مزبور پي برد چرا که تا همگان وارد عمل نشوند ودر ميدان مبارزه حضور نيابند جهادي تحقق نخواهد يافت.

اگر چه خطاب اصلي شعار سال مسئولان و متولين امر وقواي سه گانه کشورهستند اما وظيفه آنها فراهم سازي زمينه فعاليت هاي اقتصادي بخش خصوصي است نه ورود مستقيم براي فعاليت اقتصادي چرا هم در دين اسلام استفاده از همه نيروي ملت توصيه شده و هم در قانون اساسي و اصل 44 آن کاهش تصدي هاي دولتي گنجانده شده است .

و بعلاوه هميشه نيروي دولت ها در برابر نيروي ملت ها بسيار اندک است و ناچيز و همين ملتي که در عرصه هاي پرخطر و حوادث غير مترقبه حرکت هاي جهادي از خود نشان مي دهند در عرصه جهاد اقتصادي نيز قدرت غير قابل توصيف خود را به نمايش خواهند گذاشت و تنها حمايت دولت ها را مطالبه مي کنند.

از اين رو بايستي در هر سه بخش و سه رکن مهم اقتصاد يعني توليد و توزيع و مصرف جهاد اقتصادي نمود .

جهاد اقتصادي در توليد وظيفه متوليان مستقيم امور اقتصادي در بخش خصوصي است و با حمايت دولت مي تواند توسعه يابد.

و جهاد اقتصادي در بخش توزيع به نظر مي رسد تنها وظيفه دولت است که امکانات و حمايت هاي خود را به صور عادلانه توزريع نمايد و ا ز رانت خواري ها و ويژه خواري ها جلوگيري نمايد تا در نتيجه جامعه اسلامي از کاهش اختلاف طبقاتي بهره مند گردد و رنج وجود اختلاف طبقاتي از دوش ملت برداشته شود.

و جهاد اقتصادي در حوزه مصرف تنها وظيفه ملت و مردم شريف و مسلمان است چرا که اسراف در اسلام پديده اي نا مطلوب معرفي شده است بلکه مصرف بهينه و مصرف در حد کفاف با استفاده از شيوه قناعت مورد توصيه قرار گرفته است.

 

وظيفه ما در قبال برخي مسائل شرعي در زمينه اقتصاد که هنوز در برخي موارد رعايت نمي شود چيست؟

همانطوري که در بخش هاي قبلي اشاره کردم نکته مهم و مايه امتياز اقتصاد اسلامي از اقتصاد غير اسلامي پاکيزگي و طهارت درآمد در اقتصاد اسلامي است که مورد توجه جدي قرار گرفته است و فراواني احکام تجارت و اقتصاد در دين اسلام نيز براي تامين همين هدف متعالي ارزيابي مي شود.

و اينجا است که وظيفه ما روحانيون و طلاب و در مجموع حوزه هاي عليمه بسيار سنگين به نظر ميرسد چرا که ايجاد فرهنگ توليد حلال و درآمد پاکيزه و مصرف به مورد و به جا و ايجاد روحيه تقيد به مسايل شرعي از وظايف داتي عالمان ديني و مبلغان اسلامي است.

اگرچه دولت ها نيز به عنوان مادران فرهنگ جامعه کمک بسيار  در تاسيس فرهنگ ها مي توانند بکنند و موثر باشند اما وظيفه اصلي به دوش حوزه هاي عليمه و مبلغان است.

اصل ايجاد ارتباط حوزه ها عليمه و بازار به عنوان مرکز اقتصاد جامعه که در سابق و تاريخ تشيع به صورت نمايه ساري وجود داشته است بايستي دوباره احيا شو.د و اين در پاکسازي درآمد هاي جامعه و مردم بسيار موثر خواهد بود.

اگر در شهر هاي قديمي و باستاني ايران اسلامي مشاهده مي کنيم که حوزه هاي علميه در ميانه و نقطه مرکزي بازار تاسيس گرديده است نشان از اين تعامل بسيار نزديک دارد که بازاريان ما در ابتداي روز براي فراگيري احکام تجارت و بازار به مدارس علميه مي رفتند و پاي درس مکاسب شيخ انصاري مي نشستند و سپس به کسب خود مي پرداختند اين روحيه ها و شيوه ها  مي تواند در اصلاح شيوه ها يدرآمدي اقتصاد جامعه مفيد واقع شود و ايجاد اين تعامل کار مبلغان ديني است.

و در کنار اينها وظيفه امر به معروف و نهي ا زمنکر نسبت به همه مردم و حتي دولت ها در امر اقتصاد حلال و پاک نيز وظيفه مبلغان است.

 

وظيفه دفتر تبليغات اسلامي در اين خصوص چيست؟

نهادهاي فرهنگي جامعه بويژه نهادهاي مرتبط با رهبري نظام به عنوان سکوي پيشرفت و هدايت و مرکز هدايت و راهبري الهي جامعه در دوران غيبت امام عصر (ع) در تحقق بخشيدن به منويات معظم له وظيفه و مسئوليت  بيشتري دارند چرا که آنان  بازوهاي توانمند رهبري در عرصه اجراي فرامين و منويات وي به شمار مي آيند.

دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه چه در قم و چه در خراسان رضوي  يکي از نهادهاي بزرگ و موثر فرهنگي و تبليغي کشور با دامنه وسيع ارتباطي و برخوردار از نيروهاي جوان و متخصص است که مي تواند در عرصه فرهنگي و تبليغي براي تحقق جهاد اقتصادي و ايجاد فرهنگ جهاد گري در عرصه اقتصاد کشور تاثير گذار باشد.

و بويژه اينکه  حرکت بزرگ جهاد اقتصادي که در صورت محاسبه دقيق و کارشناسي به عنوان بزرگترين حرکت اقتصادي در تاريخ اقتصاد ايران به شمار خواهد آمد نيازمند پشتوانه قوي و کارآمد ديني و فرهنگي مي باشد که دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه با در اختيار داشتن گروه هاي تخصصي و کارشناسي مي تواند در تامين نياز دولت و ملت در حرکت مزبور نقش آفريني بسيار خوبي را ارائه دهد.


Share
* نام:
ایمیل:
* نظر:

پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها
آخرین مطالب
صفحه اصلی | تماس با ما | آرشیو مطالب | جستجو | پيوندها | گالري تصاوير | نظرسنجي | معرفی استاد | آثار و تألیفات | طرح سؤال | ایمیل | نسخه موبایل | العربیه
طراحی و تولید: مؤسسه احرار اندیشه