2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
قرآن بزرگراه هدايت و چراغ تعيين مسير زندگي
کد خبر: ٧٩ تاریخ انتشار: ٢٦ دي ١٣٩٣ - ١٦:٥٢ تعداد بازدید: 2453
صفحه نخست » عمومی » مقالات
قرآن بزرگراه هدايت و چراغ تعيين مسير زندگي

قرآن كريم بزرگ ترين و ماندگار ترين و موثر ترين كتاب آسماني نازل شده از سوي خداي عزوجل است كه حاوي جامع ترين برنامه براي زندگي و حيات بشريت در دنيا و آخرت مي باشد.


 قرآن كتابى بلند مرتبه وداراى اثرى عميق است و بر همه كتابهاى قبل از خودش برترى دارد. قرآن كتابى است محكم كه باطل از هيچ سويى در آن راه ندارد .

نشراين كتاب مقدس وترويج و تبليغ آن در گذر زمان طراوت وتازگى آنرا بيشتر مى كند.زيرا خداوند آنرا براى زمان ومردم خاصى نازل نفرموده و در هر زمان ونزد همه مردم تازه وبا طراوت است .

از اين رو بشريت مي تواند با روي آوردن به آن و توجه نمودن به آن در زندگي فردي و اجتماعي و ساير ابعاد حيات بشري حال و آينده ي بهتري را براي خود و همچنين براي عصر ها و نسلهاي پس از خود رقم زند.

وچون معجزه جاودان پيامبر در طول روزگار است هيچ كس را توان آن نيست كه مثل قرآن را بياوردو در طول ساليان دراز و متمادى با صداى بلند ورسا ديگران را به مبارزه طلبيده است كه اگر مى توانند سوره اى مانند آن را بياورند .

شهيد مطهري در باره اعجاز قرآن مي نويسد:

 قرآن کتاب آسماني ما و معجزه جاويد پيامبر ماست.اين کتاب در طول بيست و سه سال تدريجا بر رسول خدا نازل گشت. قرآن کريم که هم کتاب پيغمبر اکرم است و هم مظهر اعجاز او، نقشي صدها بار بزرگتر داشت از نقش عصاي موسي و دم عيسي.پيغمبر اکرم آيات قرآن را بر مردم مي خواند و جاذبه اين آيات، افراد را به سوي اسلام مي کشيد.تاريخچه هاي مربوط به اين موضوع در تاريخ اسلام از حد احصاء خارج است. مجموعه آثار استاد: ج 2.

و چون قرآن جاذبه اى قوى دارد قلب هابه آن وابسته وجانها و روحها مشتاق آن هستند.

و دستان نيازمردم براى بهره گيرى از آن گشوده است .

و از طرفى چون در قرآن رموز و اسرار ونيز آيات متشابهى وجود دارد كه جز خداو دانشمندان راستين به معنى ومقصود آن واقف نمى گردند به همين جهت نيازمند تفسير است چرا كه اگر جه قرآن براي ما نازل شده ولي به قدر و اندازه فهم ما نازل نشده است.

وتفسير علمى است كه بر اساس آن معانى كلام خدا يعنى اوامر ونواهى او دانسته مى شود.

و از جهتى بر اساس اختلاف ذوقها و سليقه ها در تفسير و فهم و برداشت آيات اين كتاب مقدس هر مفسرى از نگاه خاص و زاويه ديد مخصوص به خودش آن را تفسير كرده است مثلاً برخى مفسرين مسائل كلامى وفلسفى را در قلمرو تفسير وارد كرده اند در حالى كه برخى فقط به جنبه ادبى ولغوى يا تاريخى و داستانى آن اكتفا نموده وبرخى ديگر به تفسير آيات الاحكام قرآن پرداخته اند .

 ولكن اهل بيت (ع) به عنوان كسانى كه قرآن در خانه آنان نازل شده نسبت به محتواى آن آگاه ترند  .حضرت على(ع) پيشواى شيعيان اولين كسى است كه در تفسير قرآن سخن گفته است وپس از ايشان امامان ديگر به تأويل وتفسير واستشهاد به قرآن در بياناتشان پرداخته اند كه در اين مجال به برخي از آن عناوين خواهيم پرداخت.

 

قرآن بزرگراه هدايت ميان آسمان و زمين:

 عن الرضا عن آبائه قال قال رسول الله: كانّى دعيت فاجبت، و انّى تارك فيكم الثقلين، احدهما اكبر من الآخر، كتاب الله تبارك و تعالى، حبل ممدود من السماء الى الارض و عترتى اهل بيتى، فانظروا كيف تخلفونى فيهما.××× (2) بحار: 13/89. ×××

امام رضا(ع) از پدرانش و از پيامبر اعظم روايت مي كند كه فرمود: همانا من به سفر آخرت دعوت شده ام و به مرگ فرا خوانده شده ام و من نيز اجابت نمودم اما در ميان شما دو چيز گرانبها  را به امانت مي گذارم كه يكي از ديگري بزرگتر است : كتاب الهي(قرآن) كه ريسمان كشيده شده از آسمان تا زمين است (گويا بزرگ راهي از آسمان  تا زمين كشيده شده است) و ديگري عترت من و اهل بيتم مي باشد پس مراق بابشيد چگونه با آنان مواجه خواهيد شد و جاي خالي مرا در ميان آنها پر خواهيد نمود.

 

طراوت وتازگى قرآن در همه زمانها

يعقوب بن السكّيت النحويّ قال: سألت أبا الحسن عليّ بن محمّد بن الرضا:: مابال القرآن لا يزداد على النشر والدرس إلّا غضاضة؟

 قال(ع):  إنّ اللّه تعالى لم يجعله لزمان دون زمان، ولا لناس دون ناس، فهو في كلّ زمان جديد، وعند كلّ قوم غضّ إلى يوم القيامة .

الأمالي: 580، ح 1203. عنه البحار: 15/89، ح 9.  أعلام الدين: 211، س 8.  تنبيه الخواطر: 391، س 16.

شيخ طوسى از  يعقوب  سكيت نحوى نقل مى كند: از امام هادى پرسيديم چگونه است كه قرآن بر اثر ترويج وتبليغ جز تازگى نمى افزايد؟

 فرمود: خداوند قرآن را براى زمان ويا مردم خاصى نازل نكرده بلكه قرآن در هر زمانى جديد وتا روز قيامت نزد هر قومى تازه است .

 

جايگاه قرآن از زبان امام رضا(ع):

إبراهيم بن هاشم، عن الريّان بن الصلت قال: قلت للرضا(ع):  يا ابن رسول اللّه ماتقول في القرآن؟ فقال(ع): كلام اللّه لاتتجاوزوه، ولاتطلبوا الهدى في غيره فتضلّوا.

عيون أخبار الرضا7: 56/2 ح 209.  أمالي الصدوق: 438، المجلس 81 ح 13.  التوحيد: 223 ح 2.

ريّان بن صلت گويد: از امام رضا(ع) در باره ي قرآن پرسيدم كه فرمود:

قرآن سخن خداست؛ از آن فراتر نرويد و راه هدايت و رستگارى را در چيزى جز آن مجوييد كه گمراه مي شويد.

التوحيد: 223.

محمّد بن موسى الرازيّ قال: حدّثني أبي قال: ذكر الرضا(ع) يوماً القرآن فعظّم الحجّة فيه والآية والمعجزة في نظمه؛ قال: هو حبل اللّه المتين، وعروته الوثقى، وطريقته المثلى، المؤدّي إلى الجنّة، والمنجي من النار، لايخلق على الأزمنة، ولايغثّ على الألسنة، لأنّه لم يجعل لزمان دون زمان؛ بل جعل دليل البرهان والحجّة على كلّ إنسان (لَّايَأْتِيهِ الْبَطِلُ مِن م بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ى تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ).

عيون أخبار الرضا:  ج 2 ص 130 ح 9. بحارالانوار: ج 17 ص 210 ح 16، وج 89 ص 14 ح 6.

پدر محمد بن موسى رازى گويد: امام رضا(ع) روزى از قرآن ياد كرد و شيوه ي استدلال و چگونگى بيان آيات و معجزات نظم قرآنى را بااهميّت شمرد و فرمود:

قرآن ريسمان محكم خداوند

و رشته ي استوار او

و راه درستى است كه به بهشت مي انجامد

و از دوزخ رهايى مي بخشد

.. و از آن جا كه براى زمانى خاص پديد نيامده است، در گذر روزگاران كهنه نمي شود

و به خواندنِ فراوان، برآيند خود را از دست نمي دهد، بلكه حجّت و برهان همه ي نسلها است..

باطل را به پس و پيش آن راهى نيست

و فرستاده اى از جانب خداى دانا و ستوده است.


 توجّه به قرآن موجب سعادت دنيوى، اخروى مى شود:

 قال رسول الله: ان اردتم عيش السعداء و موت الشهداء و النجاة يوم الحسرة و الظلّ يوم الحرور والهدى يوم الضلالة، فادرسوا القرآن فانّه كلام الرحمن و حرز من الشيطان، و رجحان فى الميزان.    بحار: 19/89.

پيامبر گرامي اسلام فرمود: چنانچه به دنبال زندگي سعادتمندانه  و مرگ همراه با شهادت و رهايي يافتن در روز حسرت و نگراني ها و برخوردار بودن از سايه در آنروز گرم و سوزان(قيامت) و به دست آوردن هدايت در روز گمراهي و ضلالت هستيد پس به تعليم و تعلم قرآن بپردازيد چرا كه آن سخن خداي رحمان و حرزي در برابر شيطان و عامل سنگيني ترازوي اعمال آدمي است.

 

روشنگري قرآن در جامعه تاريك زندگي:

يكي از اهداف نزول قرآن براي بشريت را مي توان به ضرورت وجود عنصري روشنگر و و راهنماي هميشگي در جامعه معرفي كرد كه قرآن نيز اين نكته را در حقيقت وجود خود دارا است و براي هميشه جامعه را و مردم جامعه را روشنگري ميكند و چراغ هدايت افراد جامعه مي گردد.

عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال : إن هذا القرآن فيه منار الهدى ومصابيح الدجى فليجل جال بصره ويفتح للضياء نظره فإن التفكر حياة قلب البصير ، كما يمشي المستنير في الظلمات بالنور .

امام صادق (ع) فرمود: به ذرستي كه در قرآن ابزار روشنگري و چراغ هدايت جامعه نهفته است پس با قرآن چشمان خويش را جلا و نورانيت بخشيد و بينايي نگاهتان را فزوني دهيد زيرا كه انديشه و تفكر مايه حيات و زندگي قلب انسان اهل بصيرت است همانطوري كه انسان چراغ به دست در تاريكي با نور چراغ حركت مي كند و راه مي رود.

قال أبو عبد الله ( عليه السلام ) : كان في وصية أمير المؤمنين ( عليه السلام ) أصحابه : اعلموا أن القرآن هدى النهار ونور الليل المظلم على ما كان من جهد وفاقة  .

امام صادق روايت مي كند كه در وصيت نامه اميرالمومنين به اصحاب و يارانش چنين آمده  كه بدانيد! همانا قرآن هدايتگر روز و روشني بخش شبهاي زندگي در برابر تلاشهاي آدمي است .

 

 

 قرآن وسيله نجات از گرفتارى ها:


 قال رسول الله: فاذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل لمظلم فعليكم بالقرآن...   كافى: 598/2.

پيامبر اكرم فرمود: هرگاه در فتنه هاي روزگار همانند شب تاريك و ظلماني گرفتار آمديد پس به سوي قرآن روي آوريد تا مايه خروج شما از گرفتاري ها فراهم آيد.

 

فضيلت حاملان، قاريان، و معلمان قرآن:


 قال رسول الله: حملة القرآن هم المحفوفون برحمة الله، الملبوسون نورالله، يا حملة القرآن تحببوا الى الله بتوقير كتابه، يزدكم حبا، و يحببكم الى خلقه، يدفع عن مستمع القرآن شرّ الدنيا، و يدفع عن تالى القرآن بلوى الآخرة..... بحار: 19/89.

پيامبر اعظم فرمود: حاملان قرآن كساني هستند كه  رحمت الهي آنان را در خود پيچيده  است . به لباس هاي از نور الهي ملبس گرديده اند.

 اي حاملان قرآن ! خود را به بزرگداشت كتاب الهي (قرآن) محبوب خداوند  قرار دهيد تا بر محبيوبيت شما افزوده شود و در ميان مردم و مخلوقان خدا نيز محبوب گرديد.

خداوند  شر و بدي دنيا را از  شنونده و مستمع قرآن دفع مي كند و بلاياي آخرتي را نيز از تلاوت كننده اين كتاب الهي دور خواهد ساخت.

 

 توجّه به قرآن و برخى از پى آمدهاى مثبت آن:


 قال رسول الله: يا سلمان! عليك بقراءة القرآن فانّ قراءته كفارة للذنوب و ستر فى النار، و امان من العذاب، و يكتب لمن يقراه بكلّ آية ثواب مائة شهيد، و يعطى بكلّ سورة ثواب نبى، و ينزل على صاحبه الرحمة و يستغفر له الملائكة و اشتاقت اليه الجنّة، و رضى عنه المولى.

 و انّ المومن اذا قرء القرآن نظرالله اليه بالرحمة،... يا سلمان المومن اذا قرء القرآن فتح الله عليه ابواب الرحمة... .

رسول گرامي اسلام فرمود: اي سلمان! بر تو باد كه قرآن بخواني چرا كه قرائت قرآن كفاره همه گناهان و پوششي در برابر آتش دوزخ و اماني براي عذاب الهي است و خداوند براي كسي كه يك ايه از كتاب خداوند را بخواند پاداش يكصد شهيد را مي نويسد و براي قرائت يك سوره پاداش پيامبري را قرار خواهد داد و بر صاحب آن قرائت رحمت خويش را نازل كرده و ملائكه و فرشتگان براي او طلب مغفرت مي نمايند و بهشت برين مشتاق او خواهد شد و مولايش ا ز او راضي مي گردد.

و همانا شخص مومن وقتي قرآن مي خواند خداوند با نگاه رحمت و مهرباني به او مي نگرد.

اي سلمان! وقتي مومن قرآن مي خواند خداوند درهاي رحمتش را به سوي وي مي گستراند.

 

 

قرآن درماني براي بيماري هاي جسماني و رواني:

عن  السكوني ، عن أبي عبد الله ، عن آبائه ( عليهم السلام ) قال : شكا رجل إلى النبي ( صلى الله عليه وآله ) وجعا في صدره فقال ( صلى الله عليه وآله ) : استشف بالقرآن فإن الله عز وجل يقول : " وشفاء لما في الصدور " . كافي: ج 2 ص 597.

اما م صادق (ع) از پدرانش روايت مي كند كه شخصي براي شكوه از درد سينه اش به نزد پيامبر گرامي اسلام آمد و وقتي شكوه و گلايه اش را نقل كرد پيامبر اعظم به وي فرمود: از قرآن شفاي بيماري ات را طلب كن زيرا خداوند فرموده است: قرآن شفا است براي آنچه كه در سينه آدمي وجود دارد.

عن حمران قال: كتبت إلى أبي الحسن الثالث(ع):...رجل من مواليك به حصر البول، وهو يسألك الدعاء أن يلبسه اللّه العافية،.... فأجاب(ع): كشف اللّه ضرّك،... وألحّ عليه بالقرآن، فإنّه يشفي إن شاءاللّه تعالى.

مكارم الأخلاق: 365، س 18.

ابو نصر طبرسى  از حمران نقل مى كند كه گفت: به امام هادى (ع) نامه اى نوشتم و پرسيدم: مردى از دوستان شما بيمار است واز شما مى خواهد دعا كنيد تا خداوند او را شفا دهد.

 امام (ع) در پاسخ نوشت : خداوند گرفتارى شما را رفع كند. او را به انس با قرآن توصيه كن كه قرآن شفابخش است  »ان شاءالله«

 

جذابيت قرآن براي بيگانگان:

جذابيت قرآن به خاطر زيبايي و تاثير گذاري آن در دلها و جانهاي انسانها بوده است و اين امر بر همگان بسيار عجيب جلوه مي نمايد چنانكه شهيد مطهري در اين باره نگاشته است:

عجيب اين است که زيبايي قرآن زمان و مکان را در نورديده و پشت سر گذاشته است.بسياري از سخنان زيبا مخصوص يک عصر است و با ذائقه عصر ديگر جور در نمي آيد و يا حد اقل مخصوص ذوق و ذائقه يک ملت است که از فرهنگي مخصوص برخوردار مي باشند، ولي زيبايي قرآن نه زمان مي شناسد و نه نژاد و نه فرهنگ مخصوص.

همه مردمي که با زبان قرآن آشنا شدند آن را با ذائقه خود مناسب يافتند.هر چه زمان مي گذرد و به هر اندازه ملتهاي مختلف با قرآن آشنا مي شوند، بيش از پيش مجذوب زيبايي قرآن مي شوند.  مجموعه آثار استاد: ج2 .

در اين جا به طرح نمونه اي از تاثير گذاري قرآن در وجود بيگانگان و جذابيتش در نگاه آنها مي پردازيم:

ناپلئون بناپارت، سردار مشهور و امپراتور مغرور فرانسوي، نامي آشنا در ميان فاتحان نامدار تاريخ است، بناپارت، ترقي سياسي خويش را در ارتش فرانسه آغاز کرد وي در هيأت يک افسر عالي رتبه ارتش فرانسه، به مصر لشکر کشيد و با درهم شکستن قواي عثماني، براي مدتي اين کشور را اشغال کرد.

اقامت ناپلئون در مصر، ديري نپاييد. وي علاوه بر افسران نظامي، يک قشون خاورشناس و مستشرق نيز همراه داشت تا مردم مسلمان مصر را براي پذيرش تمدن! تربيت کند.

ناپلئون در هنگام اقامت خويش در مصر از برخي بناها و مراکز ديدني مصر از جمله يکي از کتابخانه هاي مهم آن ديدن کرد.

ناپلئون هنگام بازديد از اين کتابخانه، با اشاره به يکي از کتابها، از مترجم خواست کتاب را از قفسه بيرون آورد و قسمتي از آن را براي او بخواند و ترجمه کند. مترجم کتاب را بيرون آورد، اتقاقاً "قرآن" بود. آياتي چند براي ناپلئون خواند و ترجمه نمود. مطالب کتاب، توجه ناپلئون را به خود جلب کرد که پرسيد اين چه کتابي است؟

ناپلئون خواست تا چند سطر ديگر از قرآن را براي او بخوانند. و اين درخواست او چند بار تکرار شد.

آنگاه، ناپلئون اين سخن مهم و قابل توجه را بر زبان راند که:

"واي به حال ما اگر مسلمانان اين کتاب را بخوانند و بدان عمل کنند! و واي به حال مسلمانان اگر ما ، ميان آنها و اين کتاب جدايي بيندازيم

 

پاسخ به شبهه غير وحياني بودن قرآن:

دشمنان در طول تاريخ براي مبارزه با قرآن از شيوه ها ي فراوان و متنوعي بهره جسته اند تا بتواند مسير و راه نفوذ قرآن در قلوب و دلها و جانهاي مردم حقيقت خواه را سد كرده و مانع تراشي كنند و نگذارند فرهنگ قرآن در جامعه بشري توسعه پيدا كند و گستره حضور و نفوذ كمتري داشته باشد.

در اين راستا از محدوديت مواجهه مردم با پيام آور قرآن (پيامبر اسلام) گرفته تا انسانهاي جامعه امروزي جهان و دعواي ساختگي بودن قرآن و دعواي مقابله به مثل براي آوردن كتابي همانند قرآن و تا قرآن سوزي براي سوزاندن دل هاي مسلمانان و ايجاد شبهه هاي گوناگون در باره اين كتاب عظيم آسماني و حركت هاي ديگر هيچ كاري دريغ نورزيده اند و همه نيروي خود را به ميدان آورده و همه تلاش خويش را مصروف ساختند.

اما به رغم همه اين تلاشها به جهت اينكه مخالف اراده قطعي خداوند بود كمترين اثري در جامعه براي قرآن و بازداري از نفوذ آن به جاي نگذاشته  بلكه روز به روز بر نفوذ قرآن و محبوبيت و تقدس آن افزوده شده است.

اما آنچه كه از گذشته تاکنون در ميان صاحب نظران مطرح بوده است که آيا لفظ و معناي قرآن هر دو وحياني و از سوي خداوند است يا فقط معنا از طرف خدا نازل شده و لفظ و صورت از پيامبر اکرم است؟

و يا  به عبارت ديگر اين چنين نقل مي شود كه نقش پيامبر اکرم در نزول قرآن چيست؟ آيا پيامبر در ايجاد و خلق قرآن تنها نقش قابلي داشته يا اين که نقش فاعلي و توليدي نيز داشته است؟

عقيده مسلمانان از صدر اسلام تاکنون بر اين بوده است که لفظ و محتوا هر دو وحياني و از سوي خداوند است و پيامبر(ص) تنها نقش قابلي داشته است چنآنکه قرآن مي فرمايد: «وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَکِيمٍ عَلِيم». ولي اخيراً

مطابق گزارشاتي كه در جامعه پراكنده شده برخي ها در ساليان گذشته به دنبال ترويج اين نكته انحرافي هستند كه عبارت است از القاء شبهه غير وحياني بودن قرآن كريم يعني تلاش مي كنند تا براي جوانان ما القاء كنند كه الفاظ قرآن وحي نيست بلكه تنها معناي كلي قرآن بر قلب پيامبر القاء شده و شخص پيامبر با قدرت ذهن و خلاقيت انديشه خويش الفاظ قرآن را ساخته و در اختيار بشر قرار داده است  نه آنكه الفاظ نازل شده از سوي خداوند بعنوان وحي و كلام آسماني باشد يعني براي پيامبر اسلام نقش توليدي در قرآن قايل شدند.

پرسشي كه مي تواند ذهن آدمي را به خود متوجه سازد اين است كه اين شبهه از كجا پيدا شده و منشاء پيدايش آن چيست؟

در پاسخ آن بايستي به دو آيه شريفه قرآن توجه نمود: 1  -  آيه 97 سوره بقره.(فانه نزله علي قلبك)  2  -  آيه 193 سوره شعراء (نزل به الروح الامين علي قلبك) زيرا در اين دو آيه اين چنين آمده كه قرآن بر قلب پيامبر نازل شده است. و از اين رو موجب القاء شبهه مزبور گرديده.

اما اين شبهه اگر چه چيز جديدي نيست و در تاريخ نيز براي بارها مطرح شده كه مطابق برخي نقل ها ريشه طرح اين شبهه نيز قرن سوم هجري مي رسد و لكن اصل مطلب دارا ي جايگاهي نيست و بسيار شبهه سست و بي ارزشي به شمار مي آيد.

 

دليل وحياني بودن الفاظ قرآن :

بهترين گزينه براي پاسخ به اين شبهه مزبور و اثبات وحياني بودن لفظ و معناي قرآن كريم مراجعه به خود قرآن و ضميمه كردن آن به روايات نبوي و اهل بيت پيامبر است چرا كه با اين مراجعه مي توان چندين دليل را براي اثبات وحياني بودن هر دو جهت آن اقامه كرد.

 

1  -  توجه به واژه قرآن:

خداوند در سوره نمل مي فرمايد: «وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَکِيمٍ عَلِيمٍ »  در اين آيه خدا خطاب به پيامبر6 مي فرمايد:  «و بي ترديد تو قرآن را از سوي حکيمي دانا دريافت مي داري ». با تامل در اين واژه كه نام كتاب الهي نيز قرار گرفته روشن مي شود كه کلمه «قرآن » به معناي قرائت شده است و آنچه قرائت شده داراي لفظ نيز هست. پس خود واژه قرآن مهر ابطال بر نظريه غير وحياني بودن لفظ آن مي زند.

 

2 - استفاده از عنوان کتاب و کلام الله براي قرآن:

آنچه كه با اندك مراجعه اي به قرآن كريم به دست مي آيد اين است كه خداوند در قرآن براي خود قرآن ، عناوين همانند «کلام الله » و «کتاب الله » استفاده شده که مطابق تعريف واژه شناسان قرآني شامل لفظ هم مي شود. زيرا کلام چيزي است كه با آن تلفظ مي كنيم براي رساندن مقصود و مراد خودمان و «کتاب » نيز به معني «مکتوب » يعني نوشته است و چيزي که «مکتوب » است قطعا «ملفوظ » و تلفظ شده نيز مي باشد.

در قرآن کريم آمده است: «وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِينَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ کَلاَمَ اللّهِ. . .

و در جاي ديگر خداوند در سوره آل عمران مي فرمايد: «نَزَّلَ عَلَيْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ». يعني نزول قرآن بر پيامبر به صورت كتاب و مكتوب بوده كه قابل تلفظ است و در كتاب لفظ به كار برده شده و  اگر ادعاي اين افراد و طراحان شبهه غير وحياني درست بود، بايد مي فرمود:  «نَزّل عليکَ المعني » زيرا کتاب يعني مکتوب و مکتوب، لفظ دارد و معناي بي صورت نيست.

پس قرآن هم كلام الهي است كه با لفظ همراه است و هم كتاب الهي است كه آنهم با لفظ همراه مي باشد و در نتيجه لفظ قرآن هم وحي است.

 

3  -  توصيه به قرائت  و تلاوت قرآن :

يكي از نكاتي كه در اين امر مفيد واقع مي شود اين كه خود قرآن براي پيامبر قرائت شده چنانكه خداوند در سوره اعلي مي فرمايد:«سَنُقْرِؤُکَ فَلَا تَنسَى»  «به زودي بر تو خواهيم خواند تا فراموش نکني » .

و از طرفي ديگر در سوره  قيامت فرموده است: «فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ »  «و هنگامي که ما آن را خوانديم از آن پيروي کن». بر اساس اين آيه و آيه قبل  اگرالفاظ قرآن غير وحياني باشد و ازخود  پيامبر باشد معنا ندارد که سخن ا زقرائت بر پيامبر و مطالبه پيروي پس از قرائت شدن را بنمايد و در حقيقت واژه اقراء و قرائت بي معنا مي شود.

و از جهتي ديگر نيز توصيه به قراءت قرآن شده است همانند اين آيه 98 سوره نحل (فاذا قرات القرآن فاستعدذ بالله من الشيطان الرجيم) و يادر آيه 45 سوره اسرا مي فرمايد: (و اذا قرات القرآن جعلنا بينك و بين الذين لايومنون حجابا مستورا). و پرواضح است كه قرائت حكايت لفظ است نه حكايت معنا.

و از سوي ديگر از واژه تلاوت نيز استفاده شده كه به معناي قرائت همراه با تامل است.

خداوند متعال مي فرمايد: «تِلْکَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْکَ بِالْحَقِّ » «اين آيات خداست که به راستي بر تو تلاوت مي کنيم ». کلمه «نتلوها » دلالت مي کند که لفظ هم از جانب خداست، زيرا تلاوت به خدا نسبت داده شده است.

 

4  -  تعيين زبان عربي به عنوان زبان نزول قرآن:

در قرآن كريم سخن از زبان قرآن و زبان نزول آن به ميان آمده و آن را به زبان عربي معرفي كرده اند در آيه شريفه: «إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُون»  »ما آن را قرآني عربي قرار داديم باشد که دريابيد.

پر واضح است كه تعيين زبان پس از تعيين لفظ و استفاده از واژگان لفظي است كه مي توان از آن به زبان تعبير كرد و جالب اينكه در اين آيه عربي بودن كار خداند تلقي شده نه كار پيامبر اسلام و اين مويد وحياني بودن ساختار لفظي قرآن است.


Share
* نام:
ایمیل:
* نظر:

پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها
آخرین مطالب
صفحه اصلی | تماس با ما | آرشیو مطالب | جستجو | پيوندها | گالري تصاوير | نظرسنجي | معرفی استاد | آثار و تألیفات | طرح سؤال | ایمیل | نسخه موبایل | العربیه
طراحی و تولید: مؤسسه احرار اندیشه