2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
جنگ نرم و ولايت فقيه
کد خبر: ٧٧ تاریخ انتشار: ٢٦ دي ١٣٩٣ - ١٦:٤٥ تعداد بازدید: 2446
صفحه نخست » عمومی » مقالات
به کوشش سيد ابوالفضل طباطبايي اشكذري
جنگ نرم و ولايت فقيه

مفهوم جنگ نرم كه در مقابل جنگ سخت مورد استفاده واقع مي شود داراي تعريفي واحد كه مورد پذيرش همگان باشد نيست و تا حدي تلقي و برداشت افراد، جريان ها و دولت هاي گوناگون از جنگ نرم متفاوت است.

جنگ نرم را برخي ها "تلاش غير نظامي براي ايجاد تغييرات فرهنگي در رقيب به طوري كه در جهت منافع مهاجمان بازي كند.

هدف جنگ نرم و جنگ سخت يكي و داراي يك محور مي باشد و لكن آنچه كه در جنگ سخت قابل دستيابي نيست در جنگ به شيوه هاي نرم دنبال مي شود.

در اين رابطه، هر وسيله اي كه بتواند نگرش ها و گرايش هاي افراد جامعه هدف را تغيير دهد، در جنگ نرم به كار مي آيد،

پس جنگ نرم را مي توان اين گونه تعريف كرد كه عبارت است از : هرگونه اقدامي كه بتواند بدون درگيري سخت هدف دشمن را تامين نمايد و رقيب را به انفعال بكشاند و با دست خود در مسير اهداف رقيبش گام بردارد.

 

جنگ نرم در حقيقت جنگ عليه فرهنگ ها است:

با توجه به تعريف بالا مي توان جنگ نرم را جنگ عليه فرهنگ ها و تمدن ها دانست چرا كه طراحان جنگ نرم به دنبال تغيير دادن رفتارهاي ملت ها و مردمي هستند كه  معتقد به يك سري اعتقادات عميق و باورهاي مورد نظر خودشان هستند تا بتوانند باورهاي جديدي و نادرستي را در آنهاايجائ نمايند و آنها را با زير سوال بردت ماهيت فرهنگي شان در مسير استعماري خود قرار دهند.

 

پيشينه جنگ نرم:

اگر چه در محاورات و ادبيات سياسي و فرهنگي پيشينه جنگ نرم را به يكي دو دهه اخير مربوط ميدانند، اما واقعيت اين است كه  جنگ نرم پيشينه اي  به قدمت خلقت و آفرينش انسان و آدمي دارد. اولين موجودي كه قدرت نرم را به كار برد تا بتواند اهداف خود را پيش ببرد شيطان است كه در بهشت تصوير آن ميوه ممنوعه را براي انسان به يك ميوه حلال و مشروع تبديل كرد، چون قدرت نرم اصولا كارش تصويرسازي ذهني است، يعني در جبهه مقابل و رقيب سعي مي كند كه تصاوير ذهني را تغيير دهد؛ بد را خوب جلوه دهد؛ كوچك را بزرگ كند؛ بزرگ را كوچك كند. اولين موجود هم شيطان بوده كه از اين قدرت نرم استفاده كرد، همان طور كه سوگند هم خورده بود كه تمام بندگان را اغوا مي كند مگر آن ها كه مخلصند.

 

جنگ نرم در حهت تغيير ذهنيت مردم نسبت به ولايت فيه:

از آن جهت كه جنگ نرم در پي تغيير قالب هاي ماهوي جامعه و ساختار سياسي آن  است هجمه ها و تهاجم ها در ايم مبارزه نيز بر روي ريل ماهيت ها و هويت ها حركت مي كند و باورها و عقايد را نشانه مي رود چرا كه با نشانه رفتن باورها مي توان قالب هاي تفكر و انديشه را تغيير داد و دگرگون ساخت كه در اين صورت رفتارها نيز تغيير مي كند جرا كه رفتارها پديده زايماني باورهاست.

اگر در اين زمان مشاهده مي كنيم كه دشمنان دين و اسلام باورهاي مردم را نشانه رفته اند و با ترويج افكار گوناگون و انحرافي از وهابيت و بهاييت و عرفان هاي كاذب و غيره در حال تلاش هستند براي همين جهت است تا باورهاي اسلام ناب و حقيقت تشيع را در ذهن مردم و بويژه جوانان به چالش بكشانند.    

در جامعه امروزي ما و فضاي پديد آمده در اين فصل زمان يكي از محوري ترين باورهاي دوران غيبت كه عامل پيوست اين دوران با دوران ظهور و حضور به شمار مي آيد يعني ولايت فقيه را دشمن نشانه رفته و به دنبال تغيير ذهني مردم در اين موضوع است.

اگر چه ولايت فقيه يك موضوع كارشناسي در حوزه ها ي علميه به طور تخصصي است اما دشمن براي آنكه بتواند اين مفهوم را در ذهن مردم تضعيف نمايد آنرا به ميدان عموي كشانده و به صورت روزنامه اي وارد بحث و جدل شده است تا ما را نيز به اين ميدان بكشاند اما بايستي بسيار مراقب بود تا در زمين دشمن به بازي نپردازيم بلكه با همان شيوه هاي كارشناسي حوزوي ولي به ناچار در ميدان عموم پاسخگو باشيم و تحليلگر تا جلوي تغيير ذهني جوانانمان را در اين مساله بگيريم.

در جنگ نرم تلاس بر اين است كه به صورت تدريجي و آرام مساله ولايت فقيه را زير سوال ببرند از اين رو با طرح پرسش هايي د رذهن مردم به دنبال  ايجاد ترديد بوده و هستند و از آن جمله پرسش ها اين است كه ولايت مطلقه فقيه به چه معنا است و اگر مطلق باشد كه به ديكتاتوري خواهن انجاميد؟

اما غافل از اينكه اينگونه پرسش ها نمي تواند باورهاي مردم را تضعيف كند.

زيرا پاسخ اين مسايل بسيار روشن است و مقصوذ از مطلق عنان گسيختگي نيست بلكه اطلاق در محدوده دين اسلام و قرآن كريم و احكام الهي است.

- مقصود از ولايت مطلقه فقيه چيست و چه تفاوتي با ولايت فقيه دارد و آيا مطلقه بودن منجر به استبداد و ديكتاتوري نخواهد شد؟

پاسخ: ولايت فقيه را با دو تعبير معرفي مي كنند گاهي ولايت فقه بدون هيچ قيدي و گاهي با وصف مطلقه بيان مي نمايند:

هيچ فقيهي در هيچ دوره اي از تاريخ فقه شيعه اين چنين قايل نبوده و نيست كه فقيه ولايت ندارد بلكه همگان به ولايت فقيه قايل هستند و در منابع فقيه شان بيان نموده اند اما سخن در محدوده ولايت و اختيارات آن است .

از اين رو در تبيين مطلقه بودن ولايت فقيه به دو صورت مي توان بيان نمود يكي اينكه بعضي ها بر اي باورند كه فقيه تنها در حوزه محدود محجوريان ويتيم و ضغار و مانند آنها اختيار دارد و ولايت دارد نه در حوزه زعامت سياسي.

اما نگاه دوم و صحيحتر نيز به نظر مي رسد اين است كه ولايت فقيه در حوزه سياست و زعامت و رهبري سياسي جامعه نيز داراي اختيار است و رهبري جامعه به عهده اوست و مطلقه بودن را در اين جا به كار مي برند يعني ولي فقيه در حوزه فقهي و ديني و سياسي كه رهبر ي جامعه باشد نيز داراي اختيار است

يعني اختيارات كل امور در زمامداري اعم از اجراي احكام اوليه و ثانويه و  وظيفه رهبري جامعه به گونه اي كه مصالح جامعه به خوبي تامين شود و نيازمنديهاي متنوع جامعه در شرائط مختلف فوت نشود و جامعه از مسير رشد و ارتقاء عقب نماند در اختيار اوست و او صاحب اين ولايت است.

مثلا اگر در يك مساله اي تزاحم حكم اوليه  با حكم ثانويه ايجاد شد ولي فقيه مي تواند  براي مصلحت برتر جامعه حكم اوليه را تعطيل كند و مصلحت برتر جامعه كه حكم ثانويه باشد را مقدم بدارد .

مانند: تخريب مسجد در مسير راه  كه به حكم اوليه حرام است مگر اينكه بن بست اجتماعي پديد آيد و حرج بر مردم ايجاد شود.

در تعيين زمان جنگ و يا صلح و در رفع مشاجرات احزاب و گروها و در تشخيص مصلحت جامعه و نظام . ترسيم و تدوين اصول كلي نظام اسلام در روابط داخلي و خارجي و هزاران مورد ديگر كه در پيشبرد نظام موثز است همه و همه در اختيار ولي فقيه است چرا كه حوزه اجراي احكام الهي در اختيار اوست.

مطلقه بودن به معناي بي قيد بودن نيست . به معناي خودسرانه عمل كردن او نيست. پس اين مطلقه بودن در حقيقت اختيار دادن به  خود جامعه براي رشد است.

ديكتاتوري بودن ولايت فقيه از خلط ميان ولايت فقيه مطلق،ورژيمهاي مطلق ايجاد شد است و حال آنكه ولايت فقيه هم طبق قانوني عمل مي كند كه برگرفته از اسلام باشد.

ولايت مطلقه ويا مسوليت مطلقه بمعناي اراده مطلق در اجراي احكام است نه مطلق در تمايلات نفساني.

اطلاق تا جايي است كه رعايت شئون پيامبر و امام و مصالح جامعه انجام شود هر كجا اختصاص به مقام عصمت دارد ولي فقيه دخالتي در آن نمي كند.

در ولايت فقيه در حقيقت شخص ولي فقيه حاكم نيست بلكه فقاهت ،عدالت، قانون ، احكام اسلام و قران حاكم است.

اين موضوع حتي در باره پيامبر و امام هم همين است .

مردم يك ولي بيشتر ندارند و آن خداوند است و بقيه هم با اذن الله  است و حكم خداوند را اجرا مي كنند و مي گويند: خداوند اين است.

امام راحل فرمود: آنچه كه در اسلام حكومت مي كند فقاهت و عدالت است و به تعبير ديگر ،حاكم و ولي مردم در اسلام  قانون الهي است نه شخص خاص، زيرا شخص فقيه يك تافته جدا بافته از مردم نيست، بلكه او نيز همانند يكي از آحاد مردم، موظف به رعايت احكام و قوانين الهي است (كتاب البيع 2/464)

امام علي (ع): ايها الناس اني و الله ما احثكم علي طاعه الا و اسبقكم اليها و لا اتهاكم عن معصية الا واتناهي قبلكم عنها (نهج البلاغه:خ 175).

فرمود: اي مردم به خدا سوگند من شما را بر هيچ امري ترغيب نمي كنم مگر آنكه خودم بر شما در انجام آن بر شما سبت مي گيرم و شما را از چيزي نهي نمي كنم مگر آنكه خودم قبل از شما از آن دوري مي گزينم.


Share
* نام:
ایمیل:
* نظر:

پربازدیدترین ها
پربحث ترین ها
آخرین مطالب
صفحه اصلی | تماس با ما | آرشیو مطالب | جستجو | پيوندها | گالري تصاوير | نظرسنجي | معرفی استاد | آثار و تألیفات | طرح سؤال | ایمیل | نسخه موبایل | العربیه
طراحی و تولید: مؤسسه احرار اندیشه